چکیده
معنای «اتحاد راهبردی» در متون روابط بینالملل یکنواخت و متعین نیست. بهجز برداشتهای متنوع، محتمل و همزمان، در طول زمان و با تغییر اقتضاهای نظم جهانی، برداشتها از این مفهوم دستخوش تغییری مضاعف میشود. حتی ممکن است استنباط دو سویة رابطة راهبردی، با اختلافی اساسی با یکدیگر همراه باشد و بهجز رئوس نوشتهشده برای تفاهمها، تحلیل و انتظار هر دو طرف از رفتار دیگری با آنچه در بزنگاه عمل واقع میشود فاصلة معناداری داشته باشد. ایران در نقطهای خاص و واجد حساسیت در جغرافیای سیاسی جهان واقع شده است، اما بهطور معمول و نیز بهلحاظ تمدنی، شراکت اساسی را در مناسبات خود مفروض نمیبیند و تقریباً در تمامی محورهای اصلی حاکم بر منطقه، شاخص و به بیانی دیگر «استثنا» محسوب میشود. تحلیل کیفی استفادهشده در پژوهش حاضر، دستکم در بخش نخست، روش تحلیل محتوای کیفی است و در نگاهی جزئیتر، بدونآنکه به تصریح مطابقت با مراحل روش مبنا قرار گیرد، از روش تحلیل گفتمان منسوب به لاکلا و موف نیز بهره برده شده است. در این مقاله پس از بحث نظری، برای نگاه به زمینههای اتحاد و انزوای ایران، نخست موقعیت ایران را در محیط راهبردی آن در تاریخ معاصر بررسی میکنیم. دوم، با ذکر نمونههایی، تفاوتهای تلقی از اتحاد راهبردی در تهران و طرفهای مقابل مطرح شده است، که احیاناً اولی ممکن است تمایلی ایجاد کرده باشد بهمثابة مانع برای روزآمدکردن این فهم.
کلیدواژهها
اتحاد راهبردی، چالش شناختی، سیاست خارجی، سیاستگذاری، نظم جهانی
لینک دریافت مقاله: JCOUNTST_Volume 1_Issue 3_Pages 455-487.pdf