همایش بین المللی چشم انداز قدرت جهانی
دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
۸ اسفند ۱۴۰۱
ایران و تنوع معنایی اتحاد و انزوای راهبردی در روابط بین الملل
ساسان کریمی
معنای اتّحاد استراتژیک در ادبیات روابط بین الملل یکنواخت و متّعین نیست و به جز برداشت های متنوّع محتمل همزمان، در طول زمان و با تغییر اقتضائات نظم جهانی نیز برداشت ها از این مفهوم دستخوش تغییری مضاعف می شود به طوری که ممکن است آنچه در دو سوی یک رابطه راهبردی فهم می شود دارای اختلافی اساسی باشد و به جز رئوس نوشته شده بر تفاهمات، تحلیل و انتظار هر طرف از رفتار دیگری دارای فاصله ی معناداری از آنچه در بزنگاه عمل واقع می شود باشد.
ایران هر چند در نقطه ای خاص و واجد حساسیت از جغرافیای سیاسی جهان واقع شده است اما در عین حال از نظر طبیعی و نیز تمدنی شراکت اساسی را در مناسبات خود مفروض نمی بیند. چرا که چه به طور طبیعی و چه از منظری تبارشناسانه در بلوک بندیهای ترکی یا عربی یا سنی منطقه واقع نشده است و تقریباً در تمامی محورهای اصلی حاکم بر منطقه شاخص و به بیانی دیگر "استثنا" محسوب می شود و این امر به علاوه موقعیت جغرافیایی که موضوعیت رقابت قدرتهای جهانی را تشدید می کند به طور بالقوه ممکن است موجب تنهایی راهبردی ایران شود که رویکردی متناسب و پرمایه را در سیاست خارجی اقتضا می کند.
در این مقاله به تبیین این دو محور و به خصوص تقاطع آنها می پردازیم و به این دو سوال پاسخ می دهیم که: اولاً موقعیت راهبردی ایران در نسبت با شرکای بالقوه راهبردیش در طول تاریخ دولت مدرن چگونه بوده است و ثانیاً فهمی که از این نوع اتحادهای استراتژیک در تهران فهمیده شده و می شود چه سوء تفاهم های موثّری را می تواند در روابط با طرف های مقابل موجب شود.
کلمات کلیدی: اتحاد راهبردی، شراکت استراتژیک، سیاست منطقه ای، نظم جهانی، تنهایی راهبردی.