نخستین کنفرانس بین المللی مطالعات اروپا و آمریکا
دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
19 و 20 خرداد 1404
جایگاه اروپا در روابط خارجی ایران در دوران نظم پساقطبی
چکیده
معادلات نظم جهانی با روابط بین الملل دوجانبه و چندجانبه و در نتیجه سیاست خارجی کشورها تأثیرات متقابل دارد. همان طور که به هنگام نظم دوقطبی در محیط بین المللی، مواضع اساسی دولت ها متناسب با این مناسبات اصلی تنظیم می شدند، دوران پساقطبی با تمام مشخصات خود، تعیین کننده اصلی چارچوب سیاستگذاری در سیاست خارجی کشورهاست: نقش آفرینی کنشگران غیردولتی، جابجایی عناصر و جغرافیای قدرت، رسانه ها و ارتباطات جدید و به طور کلی خروج معادلات نقش آفرینی از انحصار دولت ها در تصمیم سازیها و تصمیم گیری ها تعیین کننده است. در دوره پساقطبی، اروپا هم به معنای قاره سبز و هم معنای موسّع از اتحادیه و پیمان های پیرامونی آن، نقش سابق و اسبق خود را ندارد. در فقدان تعیین کنندگی اروپا در معادلات نظامی، اقتصادی، تکنولوژیک و انرژی، شاید تنها وجه باقیمانده به عنوان برجستگی، قدرت هنجارسازی است که هنوز تا حدّ زیادی متأثّر از نگاه قدیمی اروپا مرکزی باقی مانده است. با در نظر گرفتن این موارد و نیز معادلات اصلی حاکم بر سیاست خارجی ایران از یک سو و نزدیکی ژئوپلتیک ایران و قاره سبز از سوی دیگر، بررسی معادلات فیمابین ایران و اروپا در دوره پساقطبی نظم جهانی خالی از معنا نیست. اغراق نکردن در جایگاه اروپا به سیاق گذشته یا باور بلاموضوع شدن آن بیش از واقعیت و نیز پرهیز از کلی گویی متعادلانه سه چالشی است که در پژوهشی از جنس مقاله حاضر می بایست از آنها مراقبت و پرهیز کرد. اینکه تعریف اروپاییان از خود، ایالات متحده، دیگران و نظم جهانی حاضر تا چه حد روزآمد و مطابق واقعیت های انضمامی است البته شایسته مطالعه است. اما آنچه در این تحقیق موضوعیت محوری دارد یعنی بازتنظیم نگاه به اروپا، سیاستگذاری در خصوص قاره سبز و تعامل با آن در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم چالشبرانگیز است و هم مفید که انتظار می رود خواننده در اثر پژوهش حاضر، به جمعبندی خود در خصوص آنها نزدیک شود.
کلمات کلیدی: اتحادیه اروپا، اروپا، سیاست خارجی ایران، هنجارسازی، نظم جهانی، پساقطبی.