گفت و گو با روزنامه هم میهن در خصوص سرنوشت برجام و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا 26 اسفند 1402 -
بند غروب برجام چالش بزرگی است
ساسان کریمی استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران: سیاست خارجی ایران که نوعاً از نظر سیاستگذاری و اصول ثابت است اما در عین حال واقعیت این است که در حال حاضر به دو علت دیپلماسی و سیاست خارجی ما به اندازه کافی چابک و کارآمد نیست: یکی استیلای موضوع تحریم و در انزوا گذاشتن ایران توسط ایالات متحده و حالا اروپا و دیگری فقدان تحرک و احیاناً کارآمدی لازم در رأس وزارت امور خارجه. به نظر من وزارت امور خارجه در سطح بالای خود دچار نوعی سردرگمی و عدم شناخت و تحرک لازم برای هرگونه اصلاح وضعیت نامطلوب کنونی کشور در محیط بینالمللی و حتی منطقه است. اگر به موضوعات مختلف بهخصوص در شمال (مانند موضوعات راههای مواصلاتی چین به اتحادیه اروپا) و جنوب (سرمایهگذاریها و پیشرفتهای اعراب در حوزههای مختلف و نقشآفرینی ایشان بهخصوص قطر در معادلات بینالمللی و منطقهای سطح بالا) بنگریم، متوجه نوعی نیاز اساسی به اصلاح سیاستگذاری خارجی خود خواهیم بود. جمهوری اسلامی ایران نباید در دام امنیتیسازی و تحمیل انزوایی بیفتد که لااقل ایالات متحده و اسرائیل برای آن سیاستگذاری و عمل کردهاند. نوع سیاست خارجی ما در دو سال گذشته، ابتلا به درد انفعال از یک سو همچنین خطای شناختی در موضوع روسیه و رویکرد آن در معادلات مربوط به ما بوده است.
به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی ایران چه در موضوع خودِ جنگ، چه در رایزنیهای بعدی دست برتری داشته است. فعالیتهای وزیر خارجه ما بیش از هر چیز وجه نمادین داشته است. در شرایطی که شاهدیم که کشور کوچک و مهمی در چنین بزنگاهی چه نقشی را در رایزنیها و غیره برای خود ایجاد کرده است و بهرغم اینکه حتی رهبران حماس رسماً در پناه آن زندگی میکنند، هیچگونه اتهام و امنیتیسازی و فشاری را هم تحمل نمیکند، آنچه از جناب وزیر و معاونان کمفعالیتشان شاهدیم از جنس حداقلی و بسیار قدیمی است. امروز حتی بسیار کمتر از آنچه در اوائل دولت میدیدیم شاهد فعالیت معاونان وزارت امور خارجه هستیم. گویی در ابتدا با فشار بر مواضع و رویکردهایی کوفته میشد که امروز با گذشت اندکی زمان برای خود ایشان واضح شده است که عملیاتی و واقعی نیستند. بنابراین نتیجه چیزی جز از دست دادن اعتمادبهنفس و بروز انفعال از کارگزار نخواهد بود.
ما در هجده ماه پیش رو چهار مقطع حساس را بهعنوان بستر موضوعات محوری سیاست خارجیمان میبینیم:
فروردین تا آبان سال پیش رو که انتخابات ایالات متحده خواهد بود، از فردای انتخابات تا تشکیل دولت در اواخر دیماه 1403، از تشکیل دولت جدید آمریکا تا انتخابات ریاستجمهوری ایران در خرداد 1404 و از انتخابات ایران تا مهر 1404 که غروب نهایی برجام و برداشته شدن دائمی همه قطعنامههای شورای امنیت علیه ماست؛ دستاورد مهم و استثنایی برجام که در زمان مذکور نهایی میشود. مهمترین وجه کار سیاست خارجی ما میبایست حراست از غروب نهایی برجام در اکتبر 2025 باشد. خصمهای ما طبعاً در حال اجرای پروژههایی هستند که ما را هر چه بیشتر امنیتیسازی کرده و در نتیجه فضا را به سمتی ببرند که در آن زمان زیر میز زده و موضوع را به نحو دیگری پیش ببرند و از این لغو همیشگی قطعنامههای ششگانه جلوگیری کنند. واقعیت این است که این غروب مهمترین و اساسیترین مقطع و بزرگترین دستاورد آن است که به هر حال به دست آمده است. امروز وظیفهی حفظ آن و مراقبت از خراب نشدنش بر زمرهی سکانداران کنونی وزارت امور خارجه است.
سرنوشت ملت از این غروب تأثیر مشخصی به خود میگیرد و بنابراین نباید با اهمال و تصورات غیرواقعی از معادلات به سمت آن رفت. انفعال کنونی سطح بالای وزارت امور خارجه ابتلای اصلی ما در این حوزه است. باید توجه کنیم که به هر حال ما با رئیسجمهور دوره دومی (و آخری) در ایالات متحده روبهرو خواهیم بود که مشخصاً در دومین دور، رئیسجمهورهای آمریکا با قاطعیت بیشتری تصمیم میگیرند و سیاست خارجی مورد نظرشان را اجرا میکنند. بنابراین به نظر میرسد ما شاهد افزایش فشار در حوزههای تحریمی و بهخصوص نفتی و مالی باشیم. بهخصوص اگر ترامپ بر سر کار بیاید، کار چه در مقاومت و چه در هر گونه ایجاد گشایش بسیار دشوارتر خواهد شد. بنابراین میبایست از حالا سیاستسازی حرفها و کارشناسی، نه الزاماً توسط افرادی کادری، صورت بگیرد، بلکه در برهه دو ماهه میان انتخاب رئیسجمهور تا تشکیل دولت در واشینگتن بسیار تعیین کننده است. میبایست از تمام ظرفیتها در آن دوره زمانی استفاده کرد.