دوباره ژاپن

منتشر شده در روزنامه شرق 17 آذر 1398 - 

قطعا یکی از مهم ترین امور کشور در سال های اخیر و حال حاضر روابط خارجی است. این موضوع برای شرایط ما از سطح کلاسیک خود هم فراتر رفته و اهمیت بیشتری دارد. چرا که تقریبا بخش زیادی از فشاری که شهروندان در طبقات متوسط و ضعیف کشور متحمل می­شوند به نوعی منبعث و منشعب از وضعیتی است که به هر دلیل در سیاست خارجی کشور رخ داده است. تحریم ­های یک جانبه ­ای که ترامپ با خروج از برجام بر روابط ایران با دیگر کشورهای جهان تحمیل کرد بر اقتصاد، سلامتی و حوزه­ه ای دیگر تاثیر گذاشته است. نکته نخستی که در این مورد باید توجه کرد این است که در روابط بین ­الملل ایجاد یک سازوکار بسیار سخت است اما با باز‌شدن این بحث، بازگشت به آن و استفاده مجدد از سازوکار به وجود آمده به عنوان یک روال در می ­آید و گرچه رفع آن مستلزم دیپلماسی فعال است اما محو آن به مثابه یک سنت، حتی در صورت رفع اصل فشارها امری است دراز مدت و بسیار دشوارتر. بنابراین واقعیتی که باید در نظر داشت این است که ترامپ در جاده­ای وارد شد که از قبل کاملا مهیا بود. بنابراین با یک دید عمل‌گرایانه باید اذعان کرد که با وجود تمام سازوکارهای ظالمانه، شاید به مصلحت و منافع ملی نزدیک‌تر باشد که اساسا از پیش آمدن سازوکارها و روال­های ظالمانه علیه کشور و استثنا‌ شدن ایران در جهان جلوگیری کرد. به بیان دیگر بخش مهمی از فشاری که اینک در خرد و کلان کشور تحمل می شود مربوط به سیاست ­هایی است که در ابتدای شکل‌گیری فشارها در زمان اوباما - به سادگی می ­توانستند جلوی آن را بگیرند.

پس از مسائلی که در نیویورک گذشت، سیاست‌خارجی سه ماه تقریبا خلوتی را به خود دید. اما اخیرا شاهد تک مضراب­ هایی در سیاست خارجی هستیم که شاید بتوان آنها را در یک راستا قرار داده و به هم متصل کرد. ابتدا اقدام (فعلا نمادین) شش کشور دیگر اروپایی در پیوستن به اینستکس، بعدا سفر یوسف بن علوی به تهران که در چارچوب طرح صلح هرمز ارزیابی می شود و مهم تر از همه مذاکرات معاون وزیر خارجه در چین و به خصوص تسلیم نامه رئیس جمهور به نخست وزیر ژاپن اهم این موارد هستند. البته به علت فقدان اطلاعات در خصوص محتوای این مذاکرات و به خصوص نامه ارسالی نمی ­توان تحلیل شفافی از آن داشت اما یکی از موارد معلوم عزیمت زود هنگام دکتر روحانی به ژاپن در پاسخ به سفر آبه به تهران و احتمالا با موضوع روابط ایران و امریکاست. ضمن آنکه قاعدتا این نامه می‌بایست حاوی نکته و پیشنهادی تازه برای گشایش این انسداد باشد.

با تاکید بر مواضع رسمی کشور در باب مقاومت و مذاکره، عملا تنش در سطحی که اکنون در جریان است در درازمدت نه قابل ادامه است و نه استمرار آن، در صورتی‌که بتوان با حفظ منافع ملی و استقلال رای کشور حل و فصلش کرد ضرورت دارد. امروز بیشترین انگیزه برای ترامپ متصور است. شکست پرونده­ های سیاست خارجی که او گشوده در کنار فشارهای داخلی ناشی از استیضاح او در مجلس نمایندگان امریکا او را بیش از همیشه در موضع انفعال و نیازمند توفیق در این سطح قرار داده‌است. هر چند ناآرامی­ های آبان‌ماه گذشته نیز احتمالاً محاسبات طرف مقابل را دستخوش نوعی تغییر کرده‌ باشد و این احساس را به او منتقل کرده که اکنون می تواند امتیاز بیشتری از طرف ایرانی درخواست کند. در این زمینه البته مدیریت کارآمد و جامع نگرانه ­ی صحنه داخلی و به وجود‌آوردن نوعی تفاهم واقعی بین تمام اطراف غیر متخاصم ضروری به نظر می­ رسد.

نکته دیگر آنکه تجربه نشان می دهد عمده توفیقات اخیر کشور ما در مذاکره و پیشبرد آن هنگامی رخ داده که طراحی هرگونه روابط با جامعه جهانی و روندهای مذاکراتی هنگامی به توفیق رسیده که در سطح نهاد مسئول آن یعنی وزارت امور خارجه طراحی شود. هر چند نظامات امنیتی و سیاسی کشور اقتضا می کند هماهنگی کامل بین نهادهای مسئول وجود داشته باشد اما نوعا امر مذاکره و مکانیسم آن به‌عنوان امر تخصصی می بایست در وزارت خارجه طراحی شود. حال ممکن‌است اجرای آن در حوزه‌های فنی مانند سازمان انرژی اتمی یا سطوح بالاتر سیاسی یعنی ریاست جمهوری انجام شود. اما در هر شکل این موضوع نباید باعث آن شود که ابتکار عمل از دست وزارت خارجه بیرون آمده و به دیگر نهادها واگذار شود.

تمام این ملاحظات را با نگاهی به تبادل زندانیان ایرانی و امریکایی به پایان می ­بریم که در میانه ­ی روز شنبه ناگهان سرخط اخبار را به خود اختصاص داد؛ موضوعی که میانجی­گری سوییس در پس آن شنیده شد. هرچند پیشنهاد چنین تبادلی را وزیر امور خارجه در سفر خود در نیمه نخست سال جاری به نیویورک مطرح کرد و در ابتدا با پاسخ منفی دولت ایالات متحده مواجه شد اما عملی شدن و به نتیجه رسیدن یک نمونه از موارد آن نشان از این مطلب دارد که دولت ترامپ از جایگاه تحریم، تهدید و درخواست­ های حداکثری که مانع هرگونه دیپلماسی هستند به واسطه­ های مختلف – چه از سوی ایران، چه مسائل داخلی ایالات متحده ماننده استیضاح و انتخابات و چه در سطح بین­ المللی- به سطح معقول ­تری تغییر موضع داده و راه را برای مواجهه با ایران نشستن بر موضع برابر یافته است؛ امری که خود می­ تواند زمینه ساز تعقلی اولیه پنداشته شود.

تبادل زندانیان عموما می­ تواند زمینه ­ساز ابراز عملی اراده ­ی سیاسی برای رفع اصولی موانع گفتگو قلمداد شود. این تبادل را نه باید دست کم گرفت و نه بیش از حد آن را بزرگ کرد. بلکه بر این آغاز می­ بایست در پی ساخت بنایی بود که ضمن حفظ و تامین منافع ملی بیشترین بهره را به نفع کشور از وضعیت ترامپ در بزنگاه کنونی برد. امری که می­تواند مهم­ ترین محور سفر قریب­ الوقوع رئیس جمهور به ژاپن باشد.