منتشر شده در روزنامه شرق 3 خرداد 1400
هر طور بنگریم، میدان و دیپلماسی هر دو شاخه سیاست خارجی و امنیت ملی، داغ ترین سال های خود را در دولت روحانی گذراندند: به ارث بردن تحریم ها و قطعنامه های سنگین شورای امنیت، به وجود آمدن داعش، سر بر آوردن پدیده ترامپ و در نتیجه بر هم ریختن محاسبات و دستاوردهای سیاست خارجی در دور نخست و نیز در تمام این دوران، بر هم ریختن رابطه با عربستان سعودی در اثر وقایعی که در تهران و مشهد رخ داد، هر کدام می تواند به تنهایی مشغولیت چند سال یک کشور در حوزه سیاست خارجی باشد.
واقعیت این است که سیاست اتخاذ شده برای میدان طی این سال ها شکست دادن داعش در چارچوب یک همکاری منطقه ای و بین المللی و نیز استحکام نفوذ منطقه ای و محور مقاومت بود و کارویژه های خواسته شده از دستگاه دیپلماسی بیش از همه:
- به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای، برداشته شدن تحریم ها و بیرون آمدن ایران از ذیل قطعنامه های فصل هفتم منشور ملل متحد به عنوان «تهدید برای صلح و امنیت بین المللی» در دولت نخست روحانی،
- مقاومت در مقابل فشار حداکثری، جلوگیری از به وجود آمدن هر گونه اجماع علیه ایران و همراه شدن اروپا، چین و روسیه و نیز دیگر کشورها درباره برجام و نهایتا زنده نگه داشتن برجام به امید استفاده های حقوقی و سیاسی بعدی از آن،
- احیا برجام و بازگرداندن موضع دولت جدید ایالات متحده به نقطه پیش از خروج و برداشتن تحریم های یکجانبه،
به نظر می رسد ایران همین حالا محور اخیر در کنار گفتگو در قالب کمیسیون مشترک برجام به مذاکره با عربستان سعودی نیز مشغول است: دو موضوعی که با شکست داعش و بر آمدن دموکرات ها در واشنگتن جاده منافع ملی را برای دولت بعد مهیا باقی بگذارد.
اگر طی چند ماه باقیمانده از دولت دوازدهم این موضوعات به نتیجه نهایی برسند، موضوعات پیش روی وزارت امور خارجه دولت سیزدهم به طور کلی از جنس دیگری خواهد بود:
هر قدر آنچه «تیم بی» نامیده شده بود برای دولت دوم روحانی مشکلات عدیده و عمیق پیش آورد، احتمالا با روی کار آمدن دولت دموکرات در امریکا و نیز افزایش فاصله آن با نتانیاهو از یک سو و پالس های موثر به عربستان برای حل مساله با ایران از سوی دیگر مشکلات منطقه ای تا حد زیادی از سر دولت سیزدهم مرتفع خواهد بود. علاوه آنکه با احیا برجام و برداشته شدن تحریم ها این بار از موضعی بالاتر و در همین دولت کنونی، تیم بعدی در وزارت امور خارجه مسیر سنگلاخی را در پیش رو نخواهد داشت. همه آنچه در بالا گفته شد به اضافه سند جامع همکاری های ایران و چین را که به کنار هم می گذاریم این معنا به ذهن متبادر می شود که صحنه اولیه در روابط خارجی کشور برای دولت بعد صحنه هموار و از موضع قدرتی خواهد بود.
اما با وجود تمام این کارت های امتیاز جمع شده و بازی های مختلفی که تیم کنونی وزارت امور خارجه انجام داده و تا روز آخر به آن ادامه می دهد، مهارت تیم بعدی ارشد در این نهاد می تواند به عنوان چاقویی دولبه به این فرصت ها نگاه کند: در صورت فقدان مهارت و حسن شهرت کافی، می توان به واسطه وجود چنین جو مساعدی در روابط خارجی، از اعتبار موجود ذره ذره خرج نمود و در انتها نه تنها دستاورد ملموسی از این ظرفیت های ساخته شده به دست نیامده است بلکه کشور مجددا به مسائلی دچار شده که شاید سال ها و دوره های متعددی نیاز به چالش، گفتگو و تحمل تحریم و غیره برای حل آنها داشته باشد.
اما در صورتی که دولت آینده و به خصوص تیم وزارت خارجه دارای مهارت و حسن شهرت کافی باشند کارهای زیادی برای انجام دارند:
- تحکیم برجام و تثبیت اجرای آن از سوی همه طرف ها در زمان صدارت دموکرات ها در امریکا،
- پیگیری قراردادهای منعقده دوران برجام: اجرایی شدن آنها و نیز در صورت امکان و لزوم ادعای حقوقی خسارات آنها،
- بازگشایی اماکن دیپلماتیک با کشورهایی نظیر عربستان سعودی و احیانا کانادا از موضع عزتمندانه،
- فعالیت های متنوع در حوزه دیپلماسی اقتصادی و برگزاری فوروم های متعدد ابتدا به صورت گسترده و متمرکز در تهران و سپس در
- اروپا(گوتنبرگ، فرانکفورت، لندن، مادرید)، بیشتر به منظور جذب سرمایه، جذب بنگاه های کوچک و متوسط و انتقال تکنولوژی
- شرق آسیا(شانگهای، سئول، سنگاپور، کوالالامپور)، بیشتر به منظور جذب سرمایه و انتقال تکنولوژی
- جنوب خلیج فارس(دبی، دوحه)، به منظور صادرات و توسعه بازرگانی و همگرایی در فروش انرژی
- آسیای میانه (باکو، عشق آباد) به منظور افزایش صادرات
- امریکای جنوبی و امریکای لاتین(مکزیکوسیتی، برزیلیا) به منظور افرایش صادرات و جذب سرمایه
- افریقا به منظور افزایش صادرات
به طوری که بتوان در پایان دوره چهار یا هشت ساله دولت بعدی مقدار معتنابهی سرمایه از کشورها و شرکت های متعددی در جهان در حوزه سرزمینی ایران درگیر شده باشند و این خود از مهم ترین ممانعت ها برای افزایش تهدید و تنش علیه ایران خواهد بود، امری که باید اذعان کرد با تنش ها و مشکلات به ارث رسیده و پیش آمده در دوره های یازدهم و دوازدهم ممکن و در اولویت نبود،
- پیگیری سند همکاری های ایران و چین برای عقد قراردادهای اجرایی ذیل آن،
- تلاش برای عضویت دائم در پیمان همکاری های شانگهای،
- تلاش برای عقد قراردادهای خرید تسلیحات پیشرفته از متحدان استراتژیک،
- ارائه و پیگیری طرح های مشترک منطقه ای برای افزایش دیپلماسی چندجانبه در این حوزه،
- شرکت در راه حل های منطقه ای و بین المللی به منظور ایفای نقش بیشتر در میان مدت،
- شرکت در غالب فوروم ها و اجلاس های منطقه ای و بین المللی در حوزه اقتصاد و تجارت، انرژی، سیاسی و امنیتی در بالاترین سطوح و غالبا با همراهی بخش خصوصی.
بنابراین همانطور که ملاحظه می شود برای تبدیل این محورها به واقعیت به محض به ثمر نشستن گفتگوهای جاری در حوزه برجام و رابطه ایران و عربستان در دولت فعلی و در صورت کارآمدی تیم بعدی وزارت امور خارجه، کارهای زیادی برای انجام در راستای تحرک بیشتر دیپلماسی و استفاده از مسیر هموار ایجاد شده وجود خواهد داشت که بیش از هر چیز تجهیز و به تحرک در آوردن بیشتر نمایندگی های ایران در پایتخت ها را نیازمند خواهد بود.
دیپلماسی هیچگاه، حتی در خلال جنگ تعطیل نمی شود. دولت ها مدام به طور مستقیم و غیر مستقیم با هم در حال گفتگو و مبادله مواضع هستند. بنابراین گلوگاه مهم کارآمدی و حسن شهرت در عرصه بین المللی برای طراحی و اجرای مناسب در راستای خلق و پیگیری منافع ملی است: درخت سیاست خارجی ایران امروز در آستانه میوه دادن برای اقتصاد و بازرگانی است و بنابراین نیازمند خوشفکرترین و روزآمدترین نیروها: امری که رییس جمهور منتخب دوره سیزدهم می بایست بدون راحتی خیال از باب چالش های حل شده با اولویتی اساسی به آن بیندیشد.