منتشر شده در روزنامه اعتماد 17 اردیبهشت 1401 -
سکوت در فضای سیاست خارجی و به خصوص مذاکرات احیای برجام که چند ماهی از توقف آن می گذرد فضای نامعلوم و معلقی را بر جامعه حاکم کرده است. هیچ اشکالی ندارد اگر توفق کامل و دست شستن از احیای برجام توسط دولت سیزدهم اعلام شود. اما تعلیق فضای واقعی بین الاذهانی کشور که هر روز منتظر خبری از این مذاکرات است بدون شک به فرسودگی آن منجر خواهد شد.
آنچه واضح است مذاکرات احیای برجام که در انتهای دولت قبل در آستانه نتیجه گیری متوقف و در دولت سیزدهم با پنج ماه تاثیر آغاز شد از اسفند سال گذشته ناخواسته تحت تاثیر جنگ اوکراین واقع شد. گویی که روسیه از این معنا مطلع بود و قاعدتاً مدیریت مذاکرات را متناسب با منافع ملی خودش در هماهنگی زمانی با آغاز حمله به اوکراین قرار داده بود ولی قاعدتاً بقیه طرف ها و از جمله ایران از این معنا بی خبر بودند.
پس از آغاز جنگ و با افزایش قیمت انرژی مطلوبیت رسیدن به توافق برای ایران کاهش یافت: هم چشم پوشی ایالات متحده از فروش نفت ایران به خصوص به چین بیشتر شد و هم همین مقدار فروش نفت با توجه به قیمت بالاتر از یکصد دلار در هر بشکه درآمد قابل توجهی را نصیب ایران کرد و دولت را از تنگنایی که در آن قرار داشت رهانید. در عین حال سیاست گذاری مدبرانه اقتضا می کند موقعیت کنونی برای رسیدن به توافقی خوب به کار گرفته شود و ناخواسته «کامیابی کوچکی مقدمه ناکامی بزرگ» نشود.
چرا که معادلات بین المللی سیال هستند و ایضاً معادلات سیاست داخلی کشورها. با نزدیک شدن انتخابات مجلس در ایالات متحده دولت بایدن در مورد توافق با ایران محافظه کار تر خواهد شد و اگر جنگ اوکراین به هر نتیجه ای منجر شود که قیمت نفت به مرور تعدیل شود آن وقت همین امتیازهای به دست آمده هم از دست خواهند رفت و قهراً تحریم های نفتی ایالات متحده به طور سختگیرانه تری به اجرا در خواهند آمد.
تأثیر دیگری که جنگ اوکراین بر معادلات احیای برجام داشته از بین بردن ضرب العجل های مفروض غرب و به خصوص ایالات متحده است: غرب هم به علت قیمت جهانی انرژی و هم به انگیزه عدم نزدیکی بیشتر ایران به روسیه تعلیق در شرایط کنونی را به فشار بیشتر به ایران از راه آژانس بین المللی انرژی اتمی و سازوکار بازگشت تحریم های شورای امنیت سازمان ملل ترجیح داده اند. گویی که از نظر حقوقی بازگشت این تحریم ها به تصویب مجدد توسط چین و روسیه ندارد. اما از نظر سیاسی غرب فعلاً ترجیح می دهد بحرانی جدید را برای خود ایجاد نکند.
در عین حال باید به تفاوت های شرایط کنونی با برطرف شدن تحریم های ایالات متحده نیز توجه کرد: فروش لااقل 1.2 میلیون بشکه نفت و میعانات بیشتر بدون تخفیف، انتقال آسان و ارزان ارز، رونق گرفتن کسب و کارها، به خصوص تولیدی، امکان جلب سرمایه گذاری و صادراتی و از همه مهم تر بهبود فضای روانی جامعه.
اما آنچه ما باید انجام دهیم استفاده از شرایط کنونی برای تبدیل کردن موقعیت لحظه ای فروش محدود نفت به برداشته شدن تمامی تحریم های هسته ای جاری است که از جانب ایالات متحده امریکا وضع شده اند که موجب پایداری و ثبات شرایط روانی و واقعی خواهد شد: ثباتی که اولین و کمترین شرط آغاز توسعه کشور است. اگر توسعه همه جانبه کشور را وظیفه اساسی حاکمیت هر کشور بدانیم رفع تحریم های یکجانبه ایالات متحده اولین شرط این توسعه است و واضح است که شرایط برای چانه زنی در مورد این تحریم ها هیچگاه بهتر از شرایط کنونی نمی شود. بنابراین فارغ از میزان خسارت وارده لااقل از سال گذشته تا کنون به علت تحریم های امریکا جلوی این ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت خواهد بود.
ربط جنگ اوکراین، مذاکرات هسته ای و نظم جهانی به درک ما از شرایط مدیریت بین المللی در سطوح بالای تصمیم سازی باز می گردد: علی رغم جنگ روسیه با اوکراین و رویارویی غرب با پوتین، اگر به رفتار چین، هند، ترکیه و غیره نگاه کنیم می بینیم که بیشتر کشورهایی که مشابهت های راهبردی و سیاسی با ما دارند از تصور فضای کنونی محیط بین المللی به مثابه یک نظم مجدداً دوقطبی شده و افتادن در دام حمایت قطعی از یک طرف خودداری کرده اند. سیاست درست در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی ایران هم خودداری از جانب داری و در عین حال دنبال کردن منافع ملی در حوزه سیاست خارجی است که بیشتر از همه چیز در مرحله کنونی احیای برجام و تثبیت جایگاه خود در نظام بین الملل است.