منتشر شده در اعتماد آنلاین 14 مرداد 1401 -
پس از ناامید شدن امیدهایی که پیش از مذاکرات دوحه به وجود آمده بود، بار دیگر تیم مذاکره کننده دولت سیزدهم آهنگ رفتن به وین دارد؛ مذاکراتی که به نظر می رسد متعاقب تلاش مجدد هماهنگ کننده اتحادیه اروپایی برای نزدیک کردن مواضع دو طرف اصلی یکدیگر است. مواضع و خواسته های ایران البته به نظر روشن می آیند. آنچه فارغ از جزییات مذاکراتی مورد اهمیت است اینکه مطلوبیت احیای برجام برای طرف های مختلف این موضوع به غیر از اروپا به شدت کاهش یافته است.
انگیزه ها: روسیه به جهت جنگ اوکراین و عرضه انرژی به خصوص در آستانه زمستان اروپا، چین به واسطه تخفیف معتنابهی که در نفت و انرژی از فروشندگان مختلف و از همه بیشتر روسیه دریافت می کند و ایالات متحده به علت اینکه هم بحران انرژی بیش از گذشته اروپا را تحت سیطره ی امریکا قرار می دهد. ایالات متحده در مجموع وارد کننده انرژی نیست و بنابراین در اثر تغییرات قیمت نفت و گاز چندان تحت تاثیر قرار نمی گیرد. به علاوه اینکه سایه سیاست داخلی ایالات متحده و انتخابات میان دوره ای مجلس این کشور بر سر تیم مذاکره کننده آن افتاده است.
تهران: در تهران نیز اگر چه اراده و موضع رسمی بر میل به احیای برجام و رفع تحریم هاست اما یک تحلیل نافذ بر این است که زمستان پیش رو با توجه به بحران انرژی به خصوص در اروپا فرصت طلایی استفاده از کارت قاره سبز برای افزایش فشار به ایالات متحده و اخذ امتیازات مضاعف است. از نظر این تحلیل با توجه به بحران انرژی و جنگ روسیه و اوکراین امکان سیاسی و عملیاتی به کار انداختن مکانیسم بازگشت تحریم های سازمان ملل متحد توسط اروپایی ها وجود ندارد و ضمنا اروپا و جهان تاب تحمل تنش نظامی دیگری را در بدترین شرایط ندارند. بنابراین این دو تهدید فعلا متوجه ما نیست و می توان در حدی از اطمینان به طرف مقابل فشار وارد کرد. در عین حال در صورت عدم اخذ گونه ای «تضمین» خروج مجدد ایالات متحده از توافق احیا شده محتمل است و بنابراین آورده ما را از این احیا به فرصتی کوتاه کاهش داده و با توجه به سابقه خروج امریکا هرگونه سرمایه گذاری خارجی را از پیش با تردید جدی مواجه می کند.
اروپا: از این مجموع به نظر می رسد به طور کلی انگیزه ها برای احیای برجام عمدتا در اروپاست و خارج از این اتحادیه هیچکس تقلای چندانی برای این پروژه به خرج نمی دهد یا لااقل به آسانی حاضر به ارائه امتیازی برای پیشرفت و به نتیجه رسیدن برجام نیست. اروپا اما به عنوان میان دار بیشترین تلاش را می کند تا به راه حلی میانه در باب خواسته های طرفین برسد و به خصوص در مورد تحریم های نهادهای نظامی ایران و نیز ارائه نوعی تضمین پیشنهادهایی ارائه کند.
تغییر لحن ها: با نگاهی در ادبیات بایدن از هنگام در دست گرفتن قدرت تا کنون متوجه می شویم که در برهه ای استفاده از تهدید کلامی «گزینه نظامی» به صورت صریح یا تلویحی از دستور کار او و تیم سیاست خارجی اش تا حدی کنار گذاشته شده است. سفر بایدن به اسرائیل این ادبیات را تغییر داد و او در طول سفر خاورمیانه ایش -لااقل برای راضی کردن شرکای منطقه ای خود- این گزینه را نیز در کلام خود آورد. به نظر می رسد اظهارات مقامات غیردولتی ایران در خصوص در اختیار داشتن «دانش ساخت تسلیحات هسته ای» پاسخی به این نوع اظهارات و تغییر گفتمان بایدن بود که البته اطلاع یا موضع تازهای هم نبود.
ضرب های ناهماهنگ: اما در پی این اظهارات حالا شاهد موضع گیری های مکرر فعالین رسانه ای در مورد «توان بازدارندگی»، «تامین امنیت به واسطه برنامه هسته ای» و «ساخت تسلیحات هسته ای» یا «رسیدن به آستانه ساخت تسلیحات هسته ای» هستیم که گویا قصد بر آن دارند که تلویحا اینطور القا کنند که قرار است به ناگهان ساخته شدن تسلیحات یا قرار داشتن در آستانه آن اعلام شود. این در حالی است که دستورالعمل رسمی سیاسی و فقهی معیار در حاکمیت مبتنی بر منع سیاسی و حرمت شرعی ساخت، انبار و استفاده تسلیحات هسته ای است. در شرایطی که کشور رسما و عملا چنین محدودیت هایی را رعایت و جا در جا اعلام می کند، اینگونه اظهارات از قول کسانی که گاه نزدیک به جریان دولتی نیز دانسته می شوند اگر چه شانی از «رجزخوانی و ایجاد فشار روانی ناشی از ابهام در طرف مقابل» دارد اما به طور بالقوه می تواند در صورت تغییر معادلات و اراده طرف مقابل برای افزایش فشار بر ایران حتی به اهرمی در دست طرف مقابل نیز بدل و از ارجاعات بی وجه به آن ها استفاده شود. بنابراین اگر قرار است موضع رسمی کشور مطابق موازین اعلامی سیاسی و فقهی باشد که هست، بهتر است از افزایش ناخواسته هزینه سیاسی که موجب باور ناپذیری این مواضع و پر شدن دست تندروها در مناظرات داخلی طرف های مقابل می شود خودداری کنیم.
توسعه: در هر حال کار ویژه حکومت زمینه سازی برای توسعه همه جانبه کشور از امنیتی تا فرهنگی و اقتصادی و صنعتی و غیره است و از آنجا که صنعت هسته ای برای ما کالای نظامی ست پس کالای توسعه ای است و نباید به عکس خود بدل شده و مانع توسعه شود و به نظر می رسد این انگیزه و رویکرد اصلی ایران قبلا برای مذاکرات منتهی به برجام و اکنون برای اقدام جهت رفع تحریم ها و احیا و اجرای برجام است. در واقع برجام و اینک احیای آن اهداف متنوعی را دنبال می کنند که مجمل ترین آن «مانع زدایی» از مسیر کشور است. وجوه امنیتی، اقتصادی و غیره ذیل این معنا متصورند.
تصمیم در تهران: اصل حاکمیت ملی حاکی از آن است که ما مانند تمام دولت های دیگر تمام اختیارات ملی را بی هیچ محدودیتی در ید خود داریم و این منحصر به حق هسته ای نیست ولی شامل آن است: حق فروش سهمیه کامل نفت و انرژی با قیمت های روز، حق جذب سرمایه گذاری خارجی، حق ارتباط بی دردسر بانکی بین المللی، حق خرید تسلیحات متعارف، حق تجارت عادی، حق خرید دارو و تجهیزات درمانی، حق واردات فناوری های به روز، حق ارتباطات علمی و دانشگاهی بدون محدودیت، حق ساخت نیروگاه هایی با دیگر انرژی های تجدیدپذیر که تطابق بومی زیادی هم دارند مانند نیروگاه های خورشیدی و غیره. اما واضح است که ناعادلانه بودن نظام بین المللی و رویکرد یکجانبه ایالات متحده مانع اعمال تمامی این حقوق در مقطع کنونی شده و بنابراین ذکاوت سیاسی اقتضا می کند تا با حفظ حاکمیت و غرور ملی بتوانیم استفاده از همه این حقوق را در برهه کنونی نیز بهینه کنیم و این موجب اراده کشور برای رفع تحریم در اثر احیای برجام است. البته هیچ کس به جز خود ما به عنوان ملت و حاکمیت ملی نمی تواند در چگونگی تصمیم برای این بهینه سازی دخالت کند. چه با ترغیب ما به سمتی و چه با موضوع قرار دادن یک حق و ایجاد غفلت از دیگر حقوق.
شفافیت: برای این منظور و به قصد جلوگیری از جریان سازی هایی که به انگیزه خیر آغاز می شوند ولی در ادامه می توانند هزینه زا باشند بهتر است تیم مذاکره کننده هسته ای و وزارت امور خارجه مطابق تصریح قانون به شفاف سازی نوبه ای روند مذاکرات و اقدامات حاشیه برجام مطابق گذشته ادامه دهند: مطابق نص تبصره ۲ قانون الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هسته ای ملت ایران مصوب مجلس شورای اسلامی به تاریخ ۲/۴/۱۳۹۴ «وزیر امور خارجه موظف است روند اجرای توافقنامه را هر شش ماه یک بار به مجلس شورای اسلامی گزارش دهد. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هر شش ماه یک بار گزارش روند حسن اجرای توافقنامه را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه می کند». این شفاف سازی که اکنون به گزارش دقیق مذاکرات در حال انجام هم بر می گردد و مطابق قانون هر شش ماه یک بار الزاما می بایست از تریبون جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به سمع ملت برسد، موجب همگرایی و کمک به انسجام ملی می شود و از هزینه سازی های ناخواسته احتمالی در آینده جلوگیری می کند.
نکته ای که در ادامه باید به آن اشاره شود اینکه: یکی از بزرگترین دستاوردهای برجام وجود غروب های هسته ای در آن است که ایران را در مقاطع مختلف به طور دائمی از محدودیت های مختلف نظارتی یا اعمالی بیرون می آورد. در حین تصمیم گیری ها و مذاکرات که نوعا با عناصر امنیتی و اقتصادی محاسبه هزینه و فایده می شوند باید به طور راهبردی به این موضوع نیز نظر داشت که این امتیاز از میان نرود و به علت دست اندازهای خروج امریکا از برجام و اقدامات جبرانی ایران در هرگونه توافق احتمالی احیا این زمان ها مجددا تصریح شوند که موضوع اختلاف نظر آتی قرار نگیرند. در صورت عدم احیای برجام و هر مسیری که در پی آن به وجود خواهد آمد نیز بر ذمه کارشناسان تصمیم ساز است که راه را طوری طراحی کنند که از نظر حقوقی این غروب ها به قوت خود باقی باشند.