زمینه تنش زدایی و تعامل سازنده در سیاست خارجی و در نگاه رئیس جمهوری منتخب

 

مقاله منتشر شده در سایت دکتر مسعود پزشکیان 27 تیر 1403 - 

 

 

 

یادداشت دکتر پزشکیان در روزنامه تهران تایمز هم از نظر شکل و انتخاب­ هایی واجد وجوه نشانه شناسی است و هم از نظر محتوا درخور اهمیت و بررسی است.

نکته­ ی نخست، سلیقه­ ی ایشان در انتشار اولین یادداشت خود در باب سیاست خارجی، در یک نشریه داخلی است که پیش از این چندان شاهد نبوده ­ایم. سیاستمداران ارشد نوعاً برای دیده شدن مطالبشان در محیط بین ­المللی آنها را در یکی از نشریات معروف اروپا یا ایالات متحده به چاپ می­ رساندند. اولین کنش گری ایشان در کسوت رئیس جمهوری منتخب، برگزیدن یک روزنامه داخلی بود و این امر را به زعم من، می­توان از سر اعتماد به نفس تفسیر کرد: به هر حال یادداشت رئیس جمهوری منتخب ایران به خصوص نخستین آن، مورد توجه قرار می ­گیرد که گرفت و مهم­ ترین نشریات بین ­المللی آن را منعکس می­ کنند که کردند. اما انتخاب تهران تایمز که حتی از نظر خاستگاه سیاست داخلی چندان هم با آنچه دکتر پزشکیان از آن برآمده منطبق نیست، خود به نوعی تعیین زمین بازی توسط خود و نیز اولین قدم در باب انسجام داخلی برای حل مساله خارجی و شریک کردن همه جناح های سیاسی معنا دارد. این موضوع ممکن است از جنبه­ ی بسیاری از فعالان سیاسی فراتر باشد که فکر می ­کنند به محض پیروزی می­ بایست شمشیر کشید و هر آنچه هست را از دم تیغ گذراند.

اولین نکته­ ی محتوایی این مقاله، رویکرد دولت چهاردهم به "قدرت منطق" به جای "منطق قدرت" است که اساساً مطابق  قانون اساسی، لااقل در اصول 152 الی 154 است. منطق قدرت یعنی تعیین تکلیف روابط ملت­ ها و دولت­ها بر اساس قدرت ایشان و به خصوص ابعاد مادی آن که البته موضعی بسیار عقب افتاده و از کار افتاده است. حتی رئالیست ­ترین­ گرایش ­ها هم در نظریه پردازی و اعلام مواضع روزآمدشان قائل به چنین تعیین تکلیفی نیستند. کشوری به میانه همچون ایران اگر قائل به "منطق قدرت" در معنای عرفی و کلاسیک آن باشد هم باید در مقابل زورمند تر از خود، غربی باشد یا شرقی، سر را خم و اطاعت محض را معمول دارد و هم به کم توان تر از خود تا جایی که می ­تواند ظلم روا دارد که این هر دو مخالف با اخلاق و آموزه ­های دینی، سنت ایرانی و مؤلّفه ­های اساسی انقلاب اسلامی و قانون اساسی است. اما قدرت منطق، نشان از فراست و فرهیختگی تاریخی ایرانیان در قدرت اقناع دارد.

در باب محتوا باید توجه کرد که همانطور که در مناظره­ ها و نطق ­های انتخاباتی آمده بود، اولویت اول در سیاست خارجی و به طور کلی روابط خارجی کشور تنش ­زدایی و تلاش برای هر چه عادی­تر کردن تصویر و روابط ایران در محیط بین ­المللی است. برای این منظور، دکتر پزشکیان به درستی تشخیص داده­ اند که نیازی به تنش ­زایی در حوزه­ های دیگر نیست. اگر ما مقرّر است مساله هسته ­ای را حل، برجام را احیا، روابط با اروپا را تقویت و پر مایه و روابط را با ایالات متحده مدیریت کنیم، نیازی به تنش ­زایی، رنجاندن یا ایجاد نگرانی در همسایگان یا کشورهایی که همین حالا روابط خوبی با ایشان داریم نیست.

البته که راه تعامل سازنده در سیاست خارجی که در اسناد بالادستی نظام مورد اشاره قرار دارد، گلوگاه ­هایی دارد که می­ بایست مورد توجّه قرار گیرند اما قرار نیست این به معنای تک ساحتی دیدن سیاست خارجی باشد. موضع صریح و بدون پرده پوشی مقاله در مورد اسرائیل، تلاش برای کمک و هم ­افزایی با کشورهای اسلامی و عربی در خصوص مساله فلسطین و اهتمام به توسعه روابط با کشورها و مناطقی از جهان که روابط بهتری با ما دارند، اتفاقاً زمینه­ ی این تنش زدایی و تعامل سازنده در نقاط گلوگاهی سیاست خارجی است. از قضا قرار است موانع برداشته شوند تا همین روابط موجود هم وجه کیفی و واقعی­ تری گیرند نه آنکه از پیش به واسطه­ ی ایجاد نگرانی از میان بروند.

تجربه نشان می ­دهد وقتی مسأله در موضوعات بحرانی سیاست خارجی به سمت حل شدن پیش می ­رود، به طور بالقوّه می ­تواند در حوزه ­هایی که روابط عادی یا نزدیک بوده حسّاسیت بر انگیزد و از همان نقاط، آسیب بازتولید شود. بنابراین اتّفاقاً رفتن به سمت حل مسأله در حوزه ­های چالشی سیاست خارجی، الزاماتی نظیر جلوگیری از برانگیختن حساسیت در چند گروه از کنشگران را دارد: کنشگران داخلی، کشورهای همسایه، رقبای غیر متخاصم و نیز کشورهایی که در دوران تحریم و وجود مسأله، روابط خود را با ایران حفظ کرده ­اند؛ اتفاقاً باید از امکانات کنونی برای رفع محدودیت ­ها در سیاست خارجی بهره برد. دولت چهاردهم به دنبال افزایش گزینه­ های خود در سیاست خارجی است و نه حذف گزینه­ های موجود.

دیگر آنکه مقاله رئیس­ جمهور منتخب نشان داد طرف مقابل در موضوعات نیازمند حل و فصل در روابط خارجی ایران، نباید تصوّر غیر واقعی از دولت چهاردهم داشته باشند. به هر حال دولت چهاردهم قرار است منافع ملّی ایران را تامین کند و نه آنکه آغوشی باز و بستری تضمین شده برای هر آنچه تاخت و تاز طرف­ های مقابل است فراهم آورد. اگر به اظهارات جان کربی در ابتدای انتخاب شدن دکتر پزشکیان توجّه کنیم می ­بینیم که تصویری که در واشنگتن ایجاد شده است، نیازمند اصلاح و تقریب به واقع است. هر چند ممکن است این گونه اظهارات با انتساب به سیاست داخلی ایالات متّحده و مسائل انتخاباتی آن توجیه شود ولی از موضع رئیس ­جمهور و دولت پیش رو در ایران، نمی ­توان مسأله را این گونه دید و هر گونه تعامل را می ­بایست صرفاً از چارچوب منافع ملی و نیز عزّت ملی ایرانیان نگریست. از این روند باید دریافت که ایالات متّحده – بایدن، ترامپ یا هر کس دیگر- و نیز سه کشور اروپایی نیازمند بازتعریف روابط با جمهوری اسلامی ایران به شمول طرح و حل مهم­ترین مسائل فیمابین هستند و این نکته در مقاله منتشر شده در تهران تایمز در نظر گرفته شده است. بالاخره باید به خود و همه جهان یادآوری کرد که مسائل فیمابین ایران و کشورهای فوق، به شمول مسأله هسته ­ای، پرونده ­هایی نیستند که مسئولیتشان بر عهده ­ی ایران باشد و بنابراین حل این مسائل هم با اعتمادسازی یک سویه ایران نخواهد بود. تعهّدات نقض شده در موضوعاتی نظیر مسأله هسته ­ای، برجام و غیره البتّه وقتی حل خواهند شد که طرف­ های مقابل نیز اراده واقعی برای تصحیح رویکردهای بی­ نتیجه­ ی خود در آن فقرات داشته باشند.

گرچه هر دولتی اولویت­ ها و رویکردهای خاص خود را در سیاست خارجی دارد ولی دو موضوع در میان همه دولت ­ها مشترک است: یکی مبنای سیاست خارجی که اصول کلّی موازنه در سیاست خارجی و بر مبنای عزّت، حکمت و مصلحت هستند و دیگری هدف سیاست خارجی که تأمین منفعت، امنیت و سربلندی ایران است. مدّعای اصلی که موضوع اختلاف نظر میان دولت ­ها و خاستگاه­ های مختلف است، یکی اولویت بندی مسائل است و دیگری نحوه­ و توفیق اجرا.

مسأله دیگر در این مقاله درک روزآمدی است که از نظم بین­ المللی غیر قطبیده و پساقطبی آورده شده است. این امر نشان می­ دهد دولت چهاردهم در نگاه خود به روابط خارجی شامل سیاست، اقتصاد، امنیت، رسانه و غیره اولاً خود را اسیر نظمی اردوگاهی و غرب و شرقی نمی ­بیند و بنابراین به دنبال برقرار کردن سیاست خارجی چندین گزین ه­ای و مبسوط الید برای ایرانیان است.

اما آنچه در پی انتشار مقاله­ ی رئیس جمهور منتخب در نشریات دیده شده است به شمول استقبال­ ها و نقد ها که بگذریم، در برخی فقرات به واقع میزان خام دستی نویسنده، تعجب برانگیز است: کسانی که کاروان مدّعیاتشان را نمی ­توان تاب آورد، چنان اولیه، قدیمی و پیش پا افتاده به موضوعات بین­ المللی نگاه می ­کنند که این فکر به ذهن می ­آید که ای کاش چنین تاخت و تازهایی از سر اغراض شخصی و احیاناً اشتهای به دیده شدن و به بازی گرفته شدن باشد، چرا که اگر تشخیص مسئولین پیشین ما در این دهه ­ها در این ناپخته و مبتدی بوده، اسف انگیزی شرایط برای نگارنده­ ی این سطور دو چندان می­ شود. البتّه شرایط کشور با توجّه به این میزان از منابع، نشان از وجود چنین نگاه ­های بسته و بی مهارتی در برخی سطوح حکمرانی هم هست.

در بسیار از موارد اظهار نظرها و نقدها دلسوزانه، کارشناسانه و منصفانه هستند و از قضا به نظر می ­رسد نگاه­ های آنها قطع نظر از خاستگاه سیاسی و جناحی می ­بایست مدّ نظر قرار داده شود ولی در مواردی، امر دیگر است. گاه مواردی مطرح می ­شوند که بیشتر موجب تعجّبند: گاه نویسنده به هیچ روی متوجّه نیست که آنچه در موردش صحبت می­ کند موضع گیری یک رئیس جمهور منتخب است و نه یک کنشگر سیاسی متوسّط یا کوچک. بنابراین نیاز نیست در یک یادداشت هر آنچه گله و شکایت از هر کس هست، آورده شود. کسی که لااقل از نظر اداری در وزارت خارجه عضویت داشته یا تحصیلاتی مرتبط داشته باشد و قرار است چیزی از دیپلماسی بداند باید توجّه کند که آنچه در مواضع کشورهای دیگر به شمول چین و روسیه در مورد ایران گفته می­ شود، الزاماً با موضع گیری قابل اصلاح نیست که اگر بود تا کنون شده بود. اگر گل ه­ای در زمینه­ ی این موارد هست که هست، بیش از موضع گیری می ­بایست به علت آن پرداخت. اگر نویسنده­ ی متهوّر به تمام مقاله بنگرد، خواهد دید که در توازن با تمام آنچه در خصوص این دو کشور  نزدیک آورده شده است، مسأله­ ی تک گزینه­ نبودن سیاست خارجی دولت چهاردهم آمده که خود نشان از رفع علت مربوطه دارد. این اشارات از آنجا که عِلّی است و نه معلولی، برای خوانندگان حرف ه­ای نظیر دولت­ها، به خلاف خوانندگان غیر روزآمدی مانند نویسنده­ ی یادداشت مذکور، بسیار واقعی ­تر و غیر نمادین­ تر است.

باید دانست استفاده مکرّر از علائم تعجب و سوال و نیز آوردن مکرّر صفات و قیود به مشروعیت کلام کمکی نمی­ کند، بلکه نشان از تعصب، ضعف در استدلال و مسأله­ ای دیگر است که در میان سطور نهان شده ­اند. وگرنه هر کس مقاله تهران تایمز را خوانده باشد، سراسر آن را به سیاست خارجی متوازن، نه شرقی نه غربی و پرهیز از سیاست خارجی تک گزینه ­ای آغشته می ­یابد و در این صورت دیگر نیازی به پرسشی مُوکّد در باب آنچه "شرق­ گرایی افراطی" نام نهاده شده نیست. بهتر است به مواد درسی تازه در سیاست خارجی و روابط بین ­الملل مراجعه شود تا بتوان تصور را از مفاهیمی نظیر "شراکت و یا ارتباط راهبردی" اصلاح کرد. امروز ارتباط راهبردی در جهان مانند بسیار دیگری از الفاظ سیاسی، معنای جنگ سردی خود را از دست داده ­اند و بنابراین درک آنها نیازمند تصویر به روز از ادبیات روابط بین ­الملل و سیاست جهانی است. ارتباط و حتّی شراکت راهبردی امروز دیگر به معنای اتّحاد دائمی و همه جانبه نیست، بلکه به واسطه­ ی نظم پساقطبی حاکم بر جهان ائتلاف ­ها موضوعی هستند و ارتباط­ ها به معنای درازمدّت و پایدار بودنشان موصوف به صفت "راهبردی­" اند.

"چگونه"­هایی که از سر اضطرار پرسیده می­شوند، نه موقعیت توضیحشان در یادداشت اول رئیس­ جمهور است که قرار است در آن مواضع و رویکردهای خود را تبیین کند و نه به واسطه­ ی بحث­ های روزمره قابل توضیح. جای نظریه ­پردازی در این موارد، دانشگاه و جای عملیاتی کردن آنها وزارت امور خارجه و دیگر دستگاه ­های مربوطه است. از شخصی ظاهراً  مسبوق به سابقه در سیاست خارجی، انتظار می­ رود این حداقل واقع بینی را از سیاست داشته باشد.

در پایان باید متذکر شد که رئیس جمهور ایران در نگارش و ابراز موضع، دائماً نگران برانگیخته شدن یا نشدن شعف در میان سیاست مداران و روزنامه نگاران جهان نخواهد بود. هر سیاستمدار ارشدی در کمال متانت، مواضع خود را ابراز و تا حدّ ممکن اجرا می­کند و اگر به قدر کفایت واجد اعتماد به نفس باشد به جای دغدغه­ ی اجراهای نمایشی، به طراحی و سیاستگذاری متعادل، متوازن و واقعی می ­پردازد؛ می­ خواهد کسی در آن سوی مرزها خوشش بیاید یا نیاید.

در تحلیل نهایی، نگارش­ هایی چنین از سوی مقامات سابق، دوباره این نگرانی را برای خواننده حرف ه­ای رقم می­ زند که: "آیا ما در تمام این سال­ ها مصالح و منابع خود را به واسطه­ ی اینگونه ناآشنایی ­ها در مواردی در خطر و خسران قرار داده بودیم"؟ انشاالله که اینطور نبوده است.

 

لینک مقاله در صفحه سایت:

 

فایل متن مقاله: