امنیتی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران در میان جنگ اخیر

پس از درگیری نظامی ۱۲ روزه میان ایران، اسرائیل و ایالات متحده، که با حملات ایالات متحده با استفاده از مهمات سنگین، از جمله بمب‌های سنگرشکن، به تأسیسات هسته‌ای ایران مشخص شد، فاز جدیدی از امنیتی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران ظهور کرده است. این تشدید، که عمدتاً توسط ایالات متحده، کشورهای اروپایی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) هدایت می‌شود، به دنبال مجموعه‌ای از حملات به اهداف نظامی، علمی و غیرنظامی ایران صورت گرفته و به حملات به سه سایت هسته‌ای کلیدی، از جمله تأسیسات فردو، منجر شده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۵ اعلام کرد که این تأسیسات «کاملاً و به‌طور کامل نابود شده‌اند»، ادعایی که در اجلاس ناتو در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵ تکرار شد و او این حملات را «بسیار بسیار موفق» توصیف کرد. این ادعاها، که ظاهراً با اطلاعات محرمانه پشتیبانی می‌شوند، حاکی از نابودی ذخایر اورانیوم غنی‌شده و زیرساخت‌های هسته‌ای ایران است.
با وجود این ادعاها، رافائل ماریانو گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بر لزوم بازرسی‌ها برای ارزیابی خسارات و اطمینان از ایمنی هسته‌ای تأکید کرده است. در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، گروسی خاطرنشان کرد که گزارش‌های اولیه نشان‌دهنده عدم افزایش سطح تشعشعات پس از حملات اسرائیل بود. با این حال، تا ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، او به شورای امنیت سازمان ملل گزارش داد و نسبت به «تدهور شدید ایمنی و امنیت هسته‌ای» به دلیل خطر انتشار مواد رادیواکتیو هشدار داد و خواستار تعامل دیپلماتیک برای تثبیت وضعیت شد. در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵، او خسارات «بسیار قابل‌توجه» در سایت‌هایی مانند فردو را تخمین زد و به وجود گودال‌هایی ناشی از مهمات نفوذکننده به زمین اشاره کرد و در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵ پیشنهاد داد که ممکن است اورانیوم غنی‌شده ایران با انتقال به مکان‌های دیگر سالم مانده باشد. با این حال، ایران این درخواست‌های بازرسی را تلاشی برای تأیید اثربخشی حملات ایالات متحده و اسرائیل می‌داند، به‌ویژه با توجه به بسته شدن حریم هوایی خود و آنچه به‌عنوان تجاوز بی‌دلیل تلقی می‌کند.
درگیری در میانه مذاکرات جاری میان ایران، ایالات متحده و سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) آغاز شد که با حملات شبانه اسرائیل به دانشمندان هسته‌ای و پرسنل نظامی ایران مختل شد.
قانونی بودن این اقدامات همچنان مورد مناقشه است، و ایران استدلال می‌کند که حملات اسرائیل نقض قوانین بین‌المللی و ثبات منطقه‌ای است و ممکن است مستلزم قطعنامه‌ای تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل باشد. ناکامی جامعه بین‌المللی در رسیدگی به این نقض‌های ادعایی انتقادهایی را برانگیخته است، به‌ویژه از آنجا که اسرائیل، که عضو پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) نیست، زرادخانه هسته‌ای قابل‌توجهی را بدون نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حفظ می‌کند.
روایت‌هایی که برنامه هسته‌ای ایران را به‌عنوان تهدیدی قریب‌الوقوع معرفی می‌کنند، ظاهراً برای به تأخیر انداختن توانایی دستیابی به سلاح هسته‌ای، با گزارش‌هایی از تخریب زیرساخت‌ها تضعیف شده است. ادعاهای رئیس‌جمهور特朗普 حاکی از آن است که توانایی ایران برای پیگیری برنامه هسته‌ای نظامی از بین رفته است.
در نتیجه، تحریم Arizona شد. تحریم‌های بیشتر، قطعنامه‌های هیئت مدیره آژانس، یا بازرسی از سایت‌های تخریب‌شده به نظر زائد می‌رسد. با این حال، اصرار گروسی بر راستی‌آزمایی، همراه با پیشنهادهایی مبنی بر اینکه اورانیوم غنی‌شده ممکن است سالم مانده باشد، فشار بر ایران برای شفافیت بیشتر را حفظ می‌کند. این درخواست مشکل‌ساز است زیرا گزارش شده که سایت‌های تخریب‌شده غیرقابل دسترسی هستند و بازرسی‌ها را غیرعملی می‌سازد.
رهبران اروپایی خواستار دیپلماسی برای کاهش تنش‌ها شده‌اند. در تاریخ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵، کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، و وزرای خارجه سه کشور اروپایی برای مذاکره با ایران برنامه‌ریزی کردند تا اطمینان حاصل کنند که برنامه هسته‌ای ایران همچنان غیرنظامی باقی می‌ماند. پس از حملات ایالات متحده، کالاس در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ از همه طرف‌ها خواست به مذاکرات بازگردند، در حالی که دیوید لمی، وزیر خارجه بریتانیا، در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ از ایران خواست گزینه‌های کاهش تنش را در نظر بگیرد. این تلاش‌ها نقش هنجاری اروپا را نشان می‌دهد که در تضاد با رویکرد نظامی ایالات متحده و تمرکز گروسی بر راستی‌آزمایی است.
فراخوان‌های مداوم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای دسترسی، به رهبری گروسی، ممکن است به‌عنوان اقدامی با انگیزه سیاسی تلقی شود که با منافع کشورهای خاصی، به‌ویژه اسرائیل و ایالات متحده، هم‌راستا است. معافیت اسرائیل از تعهدات NPT و عدم بازرسی آژانس در تضاد شدید با نظارت بر ایران است که حدود یک‌پنجم بازرسی‌های جهانی آژانس را بدون شواهد تأییدشده‌ای از انحراف به اهداف نظامی تشکیل می‌دهد. رویکرد گروسی، که از بی‌طرفی مورد انتظار یک نهاد نظارتی سازمان ملل متحد فاصله دارد، ممکن است اعتبار آژانس به‌عنوان یک نهاد بین‌المللی را تضعیف کند.
منتشر شده (به زبان انگلیسی) در روزنامه ایران دیلی

فشار مداوم بر ایران، که به‌عنوان مقابله با «تهدید» هسته‌ای آن تلقی می‌شود، می‌تواند به‌عنوان بهانه‌ای برای اقدامات نظامی یا سیاسی بیشتر عمل کند، که با توجه به گزارش تخریب توانایی‌های هسته‌ای ایران، فاقد مشروعیت است. ایران تنها قربانی نیست؛ قانون بین‌المللی با اجرای گزینشی فرسایش می‌یابد و «نظم مبتنی بر قواعد» جایگزین هنجارهای تثبیت‌شده می‌شود. این روند ثبات جهانی را تهدید می‌کند و هزینه‌های دفاع از خود را برای کشورهایی که خود را در برابر تجاوز خودسرانه آسیب‌پذیر می‌دانند افزایش می‌دهد.
تسلیم اروپا به منافع ایالات متحده و اسرائیل، نفوذ جهانی آن را کاهش داده است. با وجود حمایت از دیپلماسی، رهبرانی مانند کالاس و لمی در بحران‌هایی مانند درگیری غزه، تنش‌های هند و پاکستان، و جنگ اوکراین-روسیه نتوانسته‌اند نقش مهمی ایفا کنند. این حاشیه‌نشینی، تغییر اروپا از یک قدرت هنجاری به یک بازیگر حاشیه‌ای در سیاست جهانی را برجسته می‌کند.
جامعه بین‌المللی باید برای حفظ صلح و ثبات جهانی اقدام کند. کاربرد گزینشی قانون بین‌المللی، همان‌طور که در این درگیری مشهود است، سابقه خطرناکی ایجاد می‌کند که به‌طور بالقوه رژیم منع گسترش و امنیت منطقه‌ای را بی‌ثبات می‌کند. اگر کنترل نشود، این فرسایش هنجارها می‌تواند کشورها را وادار به اولویت‌بندی خودحفاظتی در محیطی هرچه بیشتر آنارشیک کند و میراث قانون بین‌المللی به‌عنوان سنگ بنای حکمرانی جهانی قرن بیستم را تضعیف نماید. اجرای مداوم و بی‌طرفانه چارچوب‌های حقوقی برای حفظ مشروعیت و اثربخشی آن‌ها ضروری است.  

 

لینک به سایت ایران دیلی