فرصتی برای دیپلماسی

منتشر شده در روزنامه همدلی ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷

در هفته گذشته شاهد خروج ایالات متحده از برجام و واکنش های متعاقب آن بوده ایم که در نوع خود بسیار جالب توجه بوده و دقت نظر ویژه ای را چه در سطح ملت و چه در سطح نخبگان می طلبد. 

آنچه در بدو هر تحلیل میبایست ذکر نمود و به آن متوجه بود، این است که ایالات متحده نیز مانند دیگر ساخت های قدرت و نظام های غیرخودکامه، برخلاف تصور بسیاری، یک کل واحد و منسجم نیست؛ چرا که واقعاً بخشی از لجاجت به خرج داده شده توسط رئیس جمهور ناهنجار فعلی آمریکا، مخالفت با هرآن چیزی است که میراث و دستاورد دولت باراک اوباما دانسته می شود. شاهد این مدعا مذاکرات بسیار بی پایه تر با پرخطرترین قدرت نظامی هسته ای یعنی کره شمالی است. به نظر می رسد کسی که مذاکره مستقیم و دوجانبه با چنین رژیم غیرقابل پیش بینی را روا می داند، عقلاً نباید توافقی چندجانبه، محکم و موفق را چنین برهم زند، آن هم نه با رژیمی که دارای بمب هسته ای است، بلکه با کشوری که فهم جامعه جهانی به هر دلیلی نظارت بیشتری را بر فعالیت های صلح آمیز هسته ای آن مطالبه می نمود. 

در عین حال مهمترین رخدادی که در مقایسه شرایط امروز تقابل "هسته ای" ایران و آمریکا در مقایسه با سال های 1384 تا 1392 به آسانی به چشم می خورد، نوع واکنش دیگر کشورهای جهان، از جمله اتحادیه اروپائی، شرق آسیا، چین و روسیه و حتی کشوری همچون کانادا است.

اگر در سال های اوج تنش هسته ای ایران، به دلایلی از جمله مشروعیت جهانی چهره ی دولت اوباما و نیز رفتار نه چندان حرفه ای و منسجم دیپلماسی هسته ای و غیر هسته ای ایران، نه تنها متحدان آمریکا بلکه کشورهای خنثی و حتی روسیه و چین و نیز سازمان شورای امنیت ملل متحد در تصویب و اجرای تحریم های گوناگون با اوباما همراهی کردند، امروز تمام اعضای توافق هسته ای به جز آمریکا به واسطه دیپلماسی فعال ایران درخلال حصول برجام و توافقات تجاری ده ها میلیارد یورویی خود با ایران بلافاصله در مقام دفاع از آنها بر می آیند.

ضمن آنکه به واسطه رفتار و مواضع متعادل و عقلانی دولت ایران و دستگاه دیپلماسی و برهم زدن یکطرفه و نامشروع برجام توسط آمریکا، موضوع از صرف تعاملات و تبادلات تجاری – سیاسی فراتر رفته و در حال تبدیل شدن به موضوعی هویتی- حاکمیتی برای دولت ها و همینطور اتحادیه ی اروپائی است .

از آنچه در بالا آمد به آسانی نتیجه می شود که در شرایط امروز، ایران بالقوه می تواند دست بالا را در روابط پیرامون این موضوع داشته باشد. فعلیت این قوه در گرو خونسردی و ادامه موضع عقلانی است که شکاف مورد بحث را در میان طرف های مقابل ما (یعنی اروپا و آمریکا) ایجاد کرده است. 

تعجیل در تصمیم، عملکرد واکنشی و هرگونه موضع گیری نسنجیده می تواند مجدداً این مواضع متفرق را به هم نزدیک کرده و ابتکار عمل را از دست ما برباید.

شاید در یک نگاه سطحی به نظر برسد که "کدخدا" از برجام بیرون رفته است ولی اگر تأّنی بیشتری به خرج دهیم روشن می شود که شرایط امروز با اوضاع توافقات سعدآباد و پاریس تفاوت ماهوی دارد. چرا که امروز به واسطه همه این سال های کشاکش و نتیجه حاصله، وصف "کدخدایی" در حال جدا شدن از ایالات متحده است.  

اگر عقلانیت و تمرکز در فرماندهی در تمامی حوزه های امنیتی کشور حراست شود، می توان از حفره به وجود آمده بین قدرت های بزرگ کمال استفاده را برد.

این موضوع البته مستلزم اقرار به نیاز کشور به استمرار تعادل در دیپلماسی به سبک سال های دولت روحانی است که توانسته به واسطه کیفیت حاکم بر بالاترین سطح دیپلماسی، امور را به لحاظ فنی در برترین و بهروزترین استداندارد بین المللی به انجام رسانده و دستاوردهای زیادی برای کشور به ارمغان آورد که بخشی از آن در بالا ذکر گردید.

اما مهمترین دستاورد مذاکرات هسته ای منتهی به برجام، خروج کشور از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد است که تا پیش از قطعنامه 2231 به واسطه ی قرار داشتن در آن، کشور ما رسماً به تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی محکوم شده و چندین قطعنامه شورای امنیت (از جمله قطعنامه 1929) دریافت کرده بود. قطعنامه هایی که بالقوه می توانستند راه را بر تشنج آفرینی کشورها و رژیم هائی که به دنبال بهانه هستند باز و درگیری نظامی را واجد مشروعیت حقوقی جلوه دهند و جهان را به هر اقدام دیوانه واری همراه سازد.

این همان امری است که به واسطهی بر هم خوردنش در قطعنامه 2231 رژیم های جنگ طلب منطقه با حرارت رسانه ای- روانی و گاه تحرکات نظامی به دنبال فراهم آوردن سبب و بهانه ای برای قرار دادن ایران درگوشه ی محکومیت و سپس آسیب وارد آوردن به آن بدون مزاحمت جامعه ی جهانی هستند.

این تهدیدات تا زمانی که عقلانیت و کارآمدی دستگاه دیپلماسی در بالاترین سطوح ادامه یافته و نیز همان استاندارد به لایه های پائین تر وزارت خارجه سرایت کند و نیز اقتدار دستگاه دیپلماسی و رئیس آن حفظ شود، می تواند به کار کردن با اروپا، چین، روسیه و نیز قدرت های مرتبه بعد مانند هند، کره، ترکیه و غیره به تبع آن بیانجامد؛ باید فرصت را به بهترین نحو گرامی داشت و از شقاق موجود در راستای منافع تأمین ملی بهره برد.

دریافت یادداشت: 7.pdf