از فرانسه تا بیاریتز؛ ابهام های مذاکره

 

منتشر شده در روزنامه شرق 13 شهریور 1398 -

هفته گذشته به واسطه ­ی رخدادهای متن و حاشیه ­ی جلسه گروه هفت در پاریس برای ما مخاطبان ایرانی سیاست پر خبر آغاز شد و ادامه یافت، حتی ساعاتی هیجان خبر و بی­ خبری بی­ شباهت به دلهره­ های مذاکرات برجام نبود. اما واقع امر چیست؟ چرا مخاطب از سخنان هر دو طرف اصلی مهم­ترین چالش سیاست­ خارجی کشور – یعنی مساله روابط ایران و امریکا- هیچ چیز جز سرگیجه دستگیرش نمی ­شود؟

اساساً باید تاکید کرد که سیاست و به خصوص سیاست­ خارجی، آن هم به هنگام مذاکرات غیرعادی و دیپلماسی چالش­ ها، معنایی به جز «پایی به پیش و پایی به پس» ندارد. از این روست که نه باید چنان از گشودگی آنی گرم شد و نه از اخم طرفین به یکدیگر سرد. نه با یک اشاره طرف دیگر به سر خواهد دوید و نه اخم ­ها چنان خواهد بود که درها به کلی بسته شوند. چرا که این هر دو ساده ­ترین کارها در سیاست ­اند و نه هیچ نیاز به سیاستمدار حرف ه­ای دارند و نه پیچیدگی ­های چنان.

زمان مذاکره: با داغ شدن تنور مذاکرات نخستین پرسشی که بروز می ­کند اینکه اگر قرار بر مذاکره بود چرا از ابتدا تن به مذاکره داده نشد؟ پرسشی که هم به ذهن مخاطب عام سیاست خارجی می­ رسد و هم در عین حال تحلیل­گران با غرض تلاش می­ کنند با طرح آن دستگاه سیاست ­خارجی ایران را غافل از منافع ملی نشان دهند. اما واقع امر این است که ایران با صبر راهبردی یک ساله ­اش چند هدف را دنبال می­ کرد که با اقدامات مربوط به کاهش تعهدات برجامی آن­ها را کامل کرد:

  • مشروع­ سازی: با رعایت یک­طرفه ­ی برجام و گرفتن تاییدات مکرر از آژانس بین­ المللی انرژی اتمی ایران موفق شد رفتار ملایم و حسن­ نیت خود را در افکار عمومی بین ­المللی و نیز نزد سیاستمداران جهان تثبیت کند که به محض لغزش طرف مقابل از کوره در نرفته و نهایت تلاش و حسن نیت در فرصت دادن به دیگر طرفین برجام – که البته بیشتر اطراف اروپایی مد نظر ایران است- به خرج داده شد.
  • خریدن زمان: صبر راهبردی ایران ترامپ را به عنوان طرف اصلی مقابل به انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک­تر کرده و با شکست ­خوردن دیگر پرونده­ های سیاست خارجی­ اش (یعنی کره شمالی، جنگ تجاری با چین، مساله دیوار مکزیک، تنش­ های تعرفه با اروپا و مساله معامله قرن) امروز او خود را بسیار بیش از گذشته نیازمند یک توفیق عمده در سیاست خارجی می­ بیند و احتمالا کم هزینه ­ترین این پرونده­ ها هم موضوع ایران خواهد بود. نکته این است که مساله مذاکره و احیانا عکس میان او و رهبران ایران نه صرفا به خودی خود بلکه به عنوان یک نمایش توفیق می­ تواند مهم باشد.
  • ثبات اقتصادی و بازسازی شرایط: بر وفق نظر و مراد ما باشد یا نه واقعیت این است که ایران در صبر یک ساله­ ی خود موفق شده است بدون دادن هر گونه امتیازی به امریکا تا حدی بر شرایط اقتصادی خود مسلط شود. اگرچه هنوز نرخ تورم و رشد اقتصادی در شرایط نامطلوبی قرار دارند اما به هر حال از رشد افسار گسیخته ­ی نرخ ارز و نیز سردرگمی مدیریتی  مالی و اقتصادی هم خبری نیست. با همه ­ی فشارهایی که بر مردم و کسب و کارها آمد و هنوز هم تا حدی ادامه دارد باید اذعان کرد که طرف مقابل نه تنها به هدف خود در مساله مالی – اقتصادی که شکستن استخوان­ های کشور و ورشکستگی اقتصاد بود دست نیافت بلکه این خود باعث شد که به تمامی از سیاست متوهمانه ­ی تغییر رژیم ناامید شده و بیشتر به سمت واقعیت روی زمین تمایل پیدا کند. این تغییر راهبرد  بیش از پیش در مقایسه ­ی رفتار او در نشست امسال گروه هفت با سال گذشته بارز است،  سیاستی که شاید بتوان گفت به معنای دست بالا گرفتن بیشتر ترامپ نسبت به حلقه­ ی نزدیک به اوست.
  • امتیازسازی: در پی صبر یک ساله راهبردی و با آغاز تحریم ­های نفتی اساسی ایران مرحله ­ی دیگری از راهبرد خود را به محل اجرا گذاشت و آن کاهش برگشت­ پذیر تعهدات برجامی به صورت پلکانی است. این اقدام ایران را در مقابل شرکای اروپایی برجام از موضع مطالبه و انفعال خارج کرده و در نتیجه آن­ها و به خصوص فرانسوی ­ها را به کنش ­های پیگیرانه­ و فاعلانه واداشته است. باید در نظر داشت که اولا ورود به مذاکره بدون امتیازسازی موجب خواهد شد که طرف مقابل به صورت پیش­رونده و از موضع برتر امتیازات گسترده­ ای را مطالبه نماید و ثانیا امتیازسازی از نوع اقداماتی که ایران در چند ماه اخیر انجام داده، معنایی غیر از قصد مذاکره ندارد.
  • شکل مذاکره: شکل مذاکره به طور کلی امر مهمی است اما سطح و قالب مذاکره بین ایران و امریکا در شرایط کنونی و با توجه به انتخابات پیش رو برای دولت ترامپ مساله ­ی اصلی است. اولا او در داخل امریکا برای سرکوب هرچه بیشتر رقبای دموکراتش نیاز به منکوب کردن برجام به عنوان مهم­ترین دستاورد سیاست خارجی اوباما و کری دارد (و در این مساله باید چهره ­ی خود را با توجه به سخنان قبلی و خروجش از برجام حفظ نماید، بنابراین شاید بازگشت به برجام از نظر شکلی کاملا واقع بینانه نباشد) و ثانیا تلاش می­ کند تا با برهم زدن عبارتی هم که شده نمایش به پای میز مذاکره آوردن ایران را بدهد و قطعا این نمایش بهترین لحظه ­اش برای او ملاقات دوجانبه ، رو در رو و در بالاترین سطح خواهد بود. این شکل از مواجهه البته محال نیست ولی هم احتمالش کم است و هم کاملا واجد ارزش امتیازی است: ترامپ برای آنچه می­خواهد باید و احتمالا حاضر خواهد بود از کیسه ایالات متحده خرج کرده و امتیاز دهد. البته در صورتی که طرف­ ایرانی نهایتا چنین قصدی داشته باشد می­ تواند با رساندن پیام­ های علنی و غیر آن اول امکان و دوم هزینه ­ی این فقره را به او اعلام نماید.
  • محتوای مذاکره: مهم­ ترین قسمت مذاکره که لزوما نیاز به حضور روسای جمهور هم ندارد و عمدتا در سطح کارشناسی انجام می­ شود محتوای آن است. فارغ از مواضعی که گاه باز نگشتن از آن­ها اصل موضوع را در حاشیه قرار می­ دهد باید دانست که مطالبه ­ی هر طرف چیست: برای ترامپ همان­ طور که ذکر شد انکار دموکرا­ت ­ها و رسیدن به هر آنچه که «توافق ترامپ» نام داشته باشد در کنار حضورهای نمادینی مانند ملاقات دو رئیس جمهور، برای ایران برداشته شدن تحریم ­ها و فشارها در عین حفظ چهره داخلی و بین­ المللی و بالاخره برای اروپا (و از همه بیشتر فرانسه) بازسازی چهره­ ی «مستقل» سیاسی در مناسبات بین­ المللی، تقویت محور مذاکره در ایران در کنار بازگشت به تجارت با ایران. 

اگر در محتوا ترامپ به واسطه­ ی انکار دموکرات ­ها یا فشار اطرافیانش لاجرم از موضوعات فرابرجامی سخن می­ گوید می­توان به جای پرداختن بهای بیشتر برای همان امتیازات داخل برجام و یا انکار هر گونه مذاکره در مورد موضوعات فوق، این گفتگوها را به امتیازات فراتر از برجام از طرف مقابل – برای مثال تحریم­ های اولیه ایالات متحده – گره زد که احتمالا ترامپ به واسطه­ ی پروژه­ های شخصی­ اش از صحبت در آن باب خودداری نخواهد کرد و این البته می­ تواند به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بوده و ایران را با کمترین هزینه نه از تحریم ­های یک سال و نیم گذشته بلکه از زیر بار قدیمی­ ترین فشارها بیرون آورد. یادمان باشد که اگر توافق با افراطیون یک خاصیت داشته باشد این است که میانه ­روها بعدی آن را بر هم نخواهند زد. در عین حال با چند موردی که می ­دانیم و صدها چیز که نمی ­دانیم باید اذعان کرد که توصیه کردن ساده­ ترین بخش ماجراست.