تحلیلی بر زمان بندی راهبردی گفتگوها و رخدادهای دیپلماتیک نیویورک

منتشر شده در روزنامه شرق 14 مهر 1398 - 

هفته های گذشته سرشار بود از وقایع و لحظات مهم در دیپلماسی ایرانی: از مذاکرات تلفنی روسای جمهور ایران و فرانسه که نشان از جدیت طرفین در پیشبرد گفتگوها به سمت نتیجه ­ای مشترک داشت تا نقطه ­ی اوجی با تصاویر و گزارش­ های ملتهب که از نیویورک به دست می­ رسید. مواضع ایران در سه سطح در این میان رفع همه ­ی تحریم­ های برجامی از جانب امریکا برای بازگشت ایران به انجام کامل تعهدات برجامی، بازگشت ایالات متحده به برجام برای گفتگو با این کشور و نهایتاً آن چیزی بود که در نطق رییس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد: بیشتر در برابر بیشتر.

آنچه شنیدیم و کوتاه دیدیم، تلاش مکرون برای تقریب مواضع طرفین و احیاناً ملاقات یا تماسی در بالاترین سطح بود که البته علی رغم موافقت نسبی همه ­ی اطراف با طرح چهار ماده­ ای او نهایتاً به نتیجه­ی مطلوب در نیویورک نرسید. اما یکی از پرسش ­هایی که به تبع این موضع­ گیری ­ها برای مخاطب داخلی به وجود آمد این بود که اگر ایران با رفع تحریم­ ها و بازگشت امریکا به برجام حاضر به مذاکره است، چرا در ابتدای به قدرت رسیدن ترامپ و پیش از خروج او از برجام در اردیبهشت سال گذشته که او مکرر به مذاکره­ ای بیشتر اصرار داشت چنین پاسخی داده نشد؟ به بیان دیگر آیا این همان نقطه­ ای نیست که او در یک سال و نیم پیش تلاش می­ کرد ایران را به آن برساند و آیا حالا با گذشت این زمان و تحمل تحریم­ های آزاردهنده است که ایران به چنین امری تن می­ دهد؟ برای آنکه بتوان تحلیلی دقیق­تر از موضوعات فیمابین ارائه نمود لازم است به نکاتی از قبیل آنچه ذیلاً مطرح می ­شود توجه داشت:

  • آنچه از ابتدا در ذهن و تا حدی نگاه هیات حاکمه ایالات متحده وجود داشت نگاهی معتمد به نفس و مطمئن به اراده ­ی خود بود. موضعی که گرایش رادیکال­ تر در کاخ سفید را به تغییر نظام سیاسی در ایران امیدوار نموده بود و گرایش نزدیک به ترامپ را به تحمیل هر آنچه اراده می­ کند به رفتار و احیاناً بستن دست و پای ایران تحت یک معامله­.
  • در زمان روی کار آمدن دولت ترامپ و حتی تا اردیبهشت سال جاری، ایران به طور کامل به تعهدات برجامی خود پایبند بود. بنابراین هر آن چیزی که از طرف ایالات متحده یا فراتر از آن، میانجی ­هایی نظیر اروپا مورد نظر بود در خصوص تعهدات فراتر از برجام و حتی فراهسته ­ای از سوی ایران بود که می ­بایست در مقابل قسمت یا احیاناً تمام تعهدات برجامی طرف مقابل انجام می­ شد. به بیان دیگر تمام یا قسمتی از همان چیزی که در برجام به دست آمده بود حالا قرار بود مجدداً و در برابر هزینه ­ای بیشتر به ایران ارائه شود.
  • با اعلام ترامپ در سال نود و شش مبنی بر خروج از برجام ظرف چند ماه، اقتصاد ایران شروع به تلاطم کرد. تغییرات نرخ ارز، همکاری­ ­ها و قراردادهای برجامی با شرکت­های اروپایی و آسیایی و مولفه ­هایی که نشان از وارد آمدن فشار به اقتصاد و جامعه ایران بود در امریکا و به تعبیری فضای بین­ المللی این تصور را ایجاد کرد که دست امریکا پر است و اهرم ­های متعددی برای فشار به ایران وجود دارد. این موقعیت البته وارد شدن ایران به مذاکره را دشوار تر می ­نمود. چرا که بر همه این تصور غالب می ­آمد که ضعف و فشار موجب این تن دادن شده است. موضوعی که حالا با ثبات نرخ ارز، آرامش نسبی اقتصادی و تحریم ­های تکراری امریکا رسیدن به انتها را گواه می ­دهد.
  • در آن زمان پروژه­ های سیاست خارجی ترامپ در ابتدای گشودگی بودند: کره شمالی، آغاز تنش ­های تجاری با چین، مساله ­ی افغانستان که رئیس ­جمهور تازه ­ی امریکا تلاش می ­کرد از آن به عنوان برگ برنده­ ی خود استفاده کند، ونزوئلا که او در اندیشه­ ی به دست گرفتن عنانش بود و دیگر موضوعاتی خردتر که گرچه هیچ­کدام هنوز به انجام نرسیده بودند اما در عین حال به نظر می ­رسید زمان کافی برای پرداختن به آن­ها وجود دارد.

امروز اما موقعیت ترامپ در سیاست خارجی­ اش متفاوت و دستش خالی ­تر است: با اخراج مهره­ ای مانند بولتون، ناامیدی از راستگرایی افراطی و جنگ­ طلبی او نمایان است و به تحقیق، تمام پرونده­ های صدرالاشاره با شکست قطعی یا نسبی مواجه شده­ اند.

  • تغییر دیگری که در شرایط رخ داده موضوعات مربوط به منطقه است. فارغ از اتهاماتی که ایران، اعراب، اسرائیل و امریکا به طرف دیگر می­ زنند دو واقعیت روی زمین قرار دارد: یکی اینکه امروز منطقه در ثبات و امنیت شکننده ­تری نسبت به یک سال و نیم قبل قرار دارد و دیگر آنکه به وضوح برتری نظامی و استراتژیک ایران -لااقل به واسطه ­ی جسارت بیشتری که از او دیده شده از آن- است: چه به واسطه ­ی حرکاتی نظیر توقیف نفتکش انگلیسی و از آن مهم ­تر سرنگون کردن پهپاد امریکایی و چه به واسطه ­ی دست بالاتری که نیروهای هم ­جهت با او نظیر حوثی ­ها در منطقه و در مواجهه با مدافعین خط سعودی پیدا کرده­ اند.

به واسطه ­ی همین توفّق ­های راهبردی و نیز مواردی نظیر تضعیف قدرت سیاسی راست افراطی در اسرائیل و عدم حمایت قاطع ایالات متحده از محور عربستان-امارات در مقابل ایران است که امروز پس از چرخش در سکوت امارات در سیاست خارجی -لااقل در نزدیکی به موضع بی ­طرفی- خود عربستان نیز قدمی به پس و قدمی به پیش می­ رود تا از موضعی تدافعی به تنش­ هایش با ایران پایان دهد: تنش­ هایی که روزی با امید حمایت ترامپ معتمد به نفس آغاز کرده بود.

  • آخرین و شاید مهم­ترین تغییری که صحنه ­ی امروز نسبت به نیمه نخست زعامت ترامپ دارد وضعیت خود ترامپ به واسطه­ ی ناکامی در پرونده­ های سیاست خارجی، موضوعاتی نظیر استیضاح در سیاست داخلی و از همه اساسی ­تر فرارسیدن کمپین ­های انتخاباتی در امریکاست. موضوعی که سال پیش رو را برای ترامپ هر روز پر تنش ­تر و راه را هر روز بر او تنگ­تر می ­نماید: امری که هر روز بیشتر او را به نمایش توفیق در رابطه با ایران محتاج می ­نماید.

آنچه از ابتدا در ذهن بازیگرانی چند در غرب به عنوان توافق جامع مطرح بود و ترامپ به بهانه ­ی قصد رسیدن به آن از برجام خارج شد به جز موضوع هسته ­ای شامل موضوعات دیگر اختلاف نظر با ایران است که شامل مسائل منطقه، مساله موشکی، حقوق بشر، موضوع حمایت از گروه­ های منطقه­ای موسوم به تروریسم و غیره بود که در چند مولفه اساساً برای ایران خط قرمز محسوب شده و موضع قاطع مبتنی بر عدم مذاکره در باب آن­هاست. اما حتی در مواردی که احیاناً ممکن است ایران در آینده­ ی دور به توافقی متوازن در مورد آن­ها با غرب بیندیشد نیز الزام اساسی اثبات بهره­ مندی ایران از توافقات و پایبندی طرف ­های مقابل به هر آن چیزی است که به دست بیاید، بنابراین بازگشت به برجام و رفع تحریم­ ها با این استدلال می­ تواند به عنوان نوعی بازسازی اعتماد پنداشته شود. طرح "بیشتر در مقابل بیشتر" از جانب رئیس جمهور به دو معنی می­تواند پنداشته شود: یکی تغییرات متوازن در زمان­بندی ­های داخل برجام  و دیگری -که در افق دورتر و کمرنگ­تری ممکن است دیده شود- موضوعات قابل مذاکره دیگر از جانب ایران در مقابل امتیازات فراتر از برجام مانند تحریم ­های اولیه. در این امتداد باید در نظر داشت که طرح چهار ماده­ ای ایمانوئل مکرون نه مقصدی برای حل و فصل اساسی مسائل بلکه بیشتر پیشنهادی بود برای رفع فوری تنش ­ها؛ طرحی که به واسطه­ ی عدم اعتماد به امریکا، طرف ایرانی خود را ملزم به درخواست تضمینی برای اجرای آن دید. چه بسا که ترامپ پس از توافق شفاهی و ورود به جلسه سران 5+1 با ایران در نیویورک، از انجام فوری آن سر باز می ­زد و با دریافت امتیاز انتخاباتی-تبلیغاتی خود دست طرف ایرانی را خالی می ­گذاشت.

 

صفحه 15 روزنامه شرق 14مهر98.pdf