منتشر شده در روزنامه اعتماد 15 دی 1400 -
در خلال دور هشتم مذاکرات احیا برجام در وین با توجه به اطلاعات کم و به شدت مدیریت شده ای که از منابع ایرانی درون مذاکرات به دست آمده هنوز تحلیل آنچه در جریان است دشوار به نظر می رسد. گویی که همچنان تحلیل شرایط «از بیرون» هم برای شکل دهی به افکار عمومی لازم است و هم خود تیم مذاکره کننده را رخ به خود می نماید.
واقعیت آن است که به جز معدود مصاحبه های سر تیم مذاکره کننده -آقای علی باقری- و آقای دکتر محمد مرندی بیشتر خبرهای مذاکراتی از اولیانوف - نماینده روسیه در سازمان های بین المللی وین - انعکاس داده می شود و چین و طرف های غربی نیز به سبک تیم ایرانی نسبت به همیشه کم مصاحبه تر هستند.
اما در عین حال تیم آقای باقری نیز به تناسب مشخصات خود و نیز شرایطی که در آن واقع است واجد تهدیدها و فرصت هایی است که شناخت آن ها ما را به واقعیت موجود، استفاده از فرصت ها و نیز جلوگیری از آسیب ها نزدیک خواهد کرد:
از تهدیدها و چالش هایی که در مذاکرات احیا برجام بر تیم هسته ای به طور بالقوّه مترتّب هستند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- آنچه مشخص است تیم حال حاضر هسته ای –همانطور که نیز تیم آقای سید عباس عراقچی در بهار سال جاری- وارد تهیه متن جدیدی برای احیای برجام شده است. این موضوع حتما لاجرم بوده ولی باید دانست که ایده آل نیست. چرا که تولید هر متن تازه ای به طور غیر مستقیم زیر سوال بردن برجام به عنوان توافق اصلی است که موضع جمهوری اسلامی ایران همواره تنها پایبندی همه طرف ها به آن بوده است.
- ضمن آنکه با توجه به مواردی که در دوران خروج ایالات متحده از برجام و نیز به خصوص پس از قانون زمستان گذشته مصوب مجلس در خصوص مساله هسته ای بر طرف های مقابل مشخص شد ممکن است در صورت هر گونه تغییر در متن اصلی ایالات متحده و دیگر شرکا برای بار دوم زیر بار چنین بند و بستی که بار اول گاه نادانسته به ایشان تحمیل شد نروند. بنابراین متن هر چه باشد نباید از سطح یک برنامه بازگشت به متن اصلی یعنی برجام فراتر رود. چرا که برنده هر اصلاحی در متن اصلی قطعاً ما نخواهیم بود.
- همه می دانیم که سران تیم کنونی به طور سنتی از موافق ترین نیروهای سیاسی با متن برجام نبوده اند و خواهی نخواهی برچسب مخالفت ایشان با توافق ۲۰۱۵ چیزی نیست که از نگاه طرف های مقابل مخفی باشد. این موضوع به طور کلی چندان مثبت نیست چرا که نانوشته دفاع از بازگشت به متن اصلی را برای ایشان دشوار می سازد.
- تیم کنونی در جریان رقابتهای سیاسی داخلی شعارهایی برای مذاکره از خود بر جا گذاشته و نیز در آغاز دوره مسئولیت خود به انگیزه شروع از نقطه ای بالاتر مواضعی حداکثری گرفته است که لازم است به عنوان تیمی حرفه ای برای مذاکره خود به این موضوع آگاه بوده و احیاناً اسیر شعارهای خود و جریان متبوعش نشود.
- در هر حال با توجه به شرایط پیچیده اقتصادی و غیره در داخل - که قطعاً طرف های مذاکره کننده به آن آگاه هستند - تیم مذاکره کننده تلاش می کند تا فضای روانی داخل را از تلاطم دور کرده و به همین منظور در ابراز رضایت از آنچه رخ داده اندکی دست و دلبازی می کند. گویی که این نوع اظهار رضایت نسبی در هنگامی که طرف مقابل یا مطلقاً سکوت کرده و یا ابراز تردید می نماید باعث سرسختی ایشان در دور بعدی مذاکره خواهد بود.
- می دانیم که تیم مذاکره کننده تاکنون با این استدلال که ایالات متحده جزء برجام نیست حاضر به مذاکره رو در رو با تیم آمریکایی و نیز پذیرفتن آنها در اتاق مذاکره چندجانبه نشده است. اما در عین حال این تیم نباید این موضوع را تبدیل به موضوعی هویتی و غیر قابل بازگشت کند تا اگر لازم دید در مرحله ای که کار تا حد مقبول پیش رفت چه در مذاکره ای حاشیه ای و دوجانبه با آمریکا شرکت کند و چه تیم این کشور را به عنوان حاضر غیر عضو در اتاق مذاکرات بپذیرد. چرا که فارغ از مسائل سیاسی، از نظر فنی مذاکره غیر مستقیم یا آنچه امروز به عنوان مذاکره مکتوب از آن یاد می شود معضلات فنی بسیاری به بار خواهد آورد. از جمله عدم حضور تیم ایرانی در هنگام مذاکره دیگران برای بر هم زدن هر آنچه بالقوه اتحاد علیه منافع ما باشد. دیگر در خصوص دقت موضوع است: در مذاکراتی این چنین راه برای خلف وعده و بهانه جویی های بعدی به غایت باز خواهد بود. نهایتاً هم به نظر نمی رسد ایالات متحده مذاکره ای را که مستلزم قول و اجرای اوست به واسطه به نتیجه رساند.
- فارغ از هرگونه موضع سیاسی یا موافقت و مخالفت با تاکتیک های مذاکره تیم هسته ای کنونی باید اذعان نمود که تیم کنونی در حوزه عمل رسانه ای و فضاسازی بین المللی دست برتر را ندارد. دو بازی روانی و رسانه ای از مهم ترین وجوه تعیین کننده ی مذاکراتی اینچنین است. داشتن موضع فعال در بحث رسانه ای و روانی و نیز دردست گرفتن فضاسازی بین المللی هم موضع طرف های مقابل را از یکدیگر فاصله می دهد که انزوا را برای ایران به ارمغان نیاورند و هم موجب حفظ دست بالاتر ایران در این موضوع خاص می شود.
- باید توجه داشت که به تدریج و با پیش رفتن زمان ایران به موضعی پیش از سال 1392 که ناجوانمردانه در جایگاه متهم قرار گرفته بود باز نگردد. این موضع هر قدر هم که نا صحیح و وارونه باشد صرفاً به مجرد طرح و انعقاد شرایط را به ضرر ما معکوس خواهد کرد. واقعیت این است که این فعالیت نیازی به تیم رسانه ای خاصی ندارد. بیش ترین برد خبری را مذاکره کنندگان اصلی دارند که میتوانند با اتخاذ راهکارهای مناسب فضای پیرامون مذاکرات را برای فشار به طرف های مقابل استفاده کنند. چرا که حرف ها و اظهاراتشان با توجه به اینکه در اتاق مذاکره حضور دارند از موضع گیری هر سخنگویی مؤثّرتر و باورپذیرتر خواهند بود. حتماً پای نگذاشتن در استخر رسانه ای و فضاسازی بین المللی انتخاب ساده تری است اما قطعاً ما را از مواهب این صحنه نیز محروم خواهد کرد.
- نهایتاً باید مراقبت کرد که هیچ تیمی به خصوص تیم روسیه بیش از بقیه طرف ها درخشش خاص نداشته و تبدیل به برنده بلامنازع مذاکرات نشود. چرا که باید مطمئن بود که در این صورت و به مجردی که روسیه از اختیارات خود مطمئن شود مدافع منافع ایران نخواهد بود. چه بسا نگاه اتکا به روسیه برای احقاق حقوق در مقابل ایالات متحده نگاهی جنگ سردی است و با معادلات امروز روابط بین الملل سازگار نمی نماید و اساساً قرار هم نیست که ما در هیچ صحنه ای به طرفی خارجی اعتماد یا اتکا داشته باشیم: خواه امریکا و اروپا باشد یا چین و روسیه.
البته در مقابل مواردی که آمد می توان به فرصت هایی که ذیل آن ها مذاکرات در جریان است نیز اشاره کرد:
- اولین نقطه ی قوت برای مذاکرات جاری وجود یک متن اصلی است که تمام ریزه کاری ها در داخل آن دیده شده است. این مساله تیم هسته ای را از پرداختن به جزییات فنی و حقوقی در سطح نگارش یک متن اصلی مستغنی کرده است و آنچه پیش رو باقی مانده چگونگی بازگشت به تعهدات مشخصی است که در برجام به دقت مشخص شده اند.
- یکی از مهم ترین نقاط مثبت این سری از مذاکرات اراده ی طرف های مختلف در به ثمر رسیدن مذاکره است. حتی عجل های که تیم های غربی از خود نشان می دهند موجب می شود موضوع تا حدی برای جمهوری اسلامی ایران با راحتی خیال بیشتری همراه شود. ایران نیز از سوی دیگر در سطح حاکمیت انگیزه کافی را برای رفع محدودیت های تحریمی دارد. اتحادیه اروپایی هم با توجه به روحیه همیشگی اش بدون پرداختن هزینه ای چندان تمایل سنتی خود به حل و فصل منازعات از طریق دیپلماسی را همراه دارد و در عین حال انگیزه های اقتصادی را نیز در پس ذهن خود می پروراند. روسیه و چین نیز اگرچه در حال حاضر هم به یمن تحریم هایی که بر ایران روا داشته شده است از تنعم های کمی بهره نمی برند اما ضمناً در پی برداشته شدن تحریم ها انگیزه های بیشتری برای ورود به اقتصاد منطقه (از جانب چین) و نیز فروش احتمالی تسلیحات (از جانب روسیه) به ایران را پیش رو دارند.
- در منطقه نیز بر خلاف دوران مذاکرات برجام شاهدیم که حاکمیت عربستان سعودی علی رغم سردی و قطع بودن روابط رسمی با جمهوری اسلامی ایران با احیا برجام مخالفت علنی ندارد. نفتالی بنت و دولت او نیز در مقایسه با بنیامین نتانیاهو لااقل به ناچار موضع معتدل تری را در خصوص مذاکرات جاری اتخاذ کرده است. در واقع تجربه برجام و بعد از آن خروج ایالات متحده از آن که منطقه را آرام تر نکرد، عربستان را در یمن پیروز نساخت، موشک را از دست ایران نگرفت و از همه مهم تر فشار حداکثری به هدف خود یعنی فروپاشی نظام سیاسی ایران نزدیک هم نشد همه و همه موجب شد تا متخاصمان و رقبای منطقه ای نقداً تلاش کنند موضع هسته ای ایران را تا حد برجام کنترل شده و از نقطه ی دید خود مطمئن تر بخواهند.
- فرصت دیگری که تیم مذاکره کننده کنونی دارد فضای داخلی است: در واقع رقبای داخلی دولت و تیم جدید بزرگ ترین مدافعان احیا برجام هستند و اگر منصفانه هم بنگریم یا حمایت کرده اند و یا سکوت. این البته در مقایسه با فضای پشت سر مذاکره کنندگان برجام موقعیتی بس آرامتر برای تیم علی باقری فراهم آورده است.
- بدنه جامعه نیز با توجه به جمیع جهات از مذاکره و نتایج آن که با گشایش اقتصادی و سیاسی همراه باشد موافق است و از آن استقبال و حمایت می کند.
- آخر آنکه تیم کارشناسی ایران کمابیش در بدنه همان تیمی است که از مذاکرات قبلی باقی مانده و بنابراین تا حد زیادی به جزییات موضوع مسلط است.
در نهایت به نظر می رسد با توجه به مسائلی که گفته شد در صورت کارآمدی کافی تیم مذاکره کننده و اتخاذ تاکتیک های صحیح مذاکراتی، انعطاف لازم، استفاده مناسب از نیروی انسانی کارشناس و نهایتاً واقع بینی و عملگرایی راه عملیاتی کردن اراده سیاسی مستولی بر مذاکرات و دستیابی به توافق احیا برجام راه بلندی نباشد.