روسیه در دام

 

منتشر شده در روزنامه اعتماد 5 شهریور 1401 - 

 

روابط بین الملل در تاریخ خود مفاصل واضحی داشته است: معاهده وست فالیا، کنگره وین 1815، جنگ اول و دوم جهانی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را می­ توان رفیع ­ترین این قله ­ها دانست. اما در مورد سی و چند سال گذشته که اتحاد جماهیر شوروی و بنابراین نظم دوقطبی بین ­المللی فروپاشیده است اقوال به چهار دسته عمده تقسیم می ­شدند: عده ­ای از اهالی نظر و عمل در روابط بین ­الملل معتقدند علی رغم این فروپاشی معادلات نظم دوقطبی میان غرب و شرق کمابیش همچنان ادامه دارند، دسته دوم بر این نظرند که با از فروپاشی شوروی اینک از نظام دوقطبی یک قطب باقی مانده است و آن ایالات متحده امریکاست. این نظم پایدار، مبتنی بر برتری هژمونیک امریکاست و بنابراین می­ بایست تعاملات را بر این اقتدار از نو پایه ریزی کرد. سومین گروه بر این قول هستند که نظام دوقطبی با فروپاشی خود به نظامی چندقطبی بدل شده شامل امریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپایی. برداشتی ذیل این نگاه کشورهای کمتر توسعه یافته و درحال توسعه ای نظیر جمع کشورهای موسوم به غیرمتعهدها را نیز در این زمره قرار می ­دادند. النهایه عده­ ای که بیشتر از اهالی دانشگاهی روابط بین ­الملل هستند سه دهه گذشته را دوران گذار در روابط بین­ الملل قلمداد می­ کنند که به تعبیر دیگر می ­توان آن را مقدمه ­ای بر نظامی «بی­ قطب» دانست.

حالا با حادث شدن جنگ روسیه علیه اوکراین آنچه به ذهن همگان و از جمله اهالی روابط بین الملل تلنگری وارد آورده یکی این سوال است که آیا این جنگ را می ­توان مفصل مهمی در نظم محیط بین ­المللی دانست و یا اینکه تحولات پیرامون این جنگ را نباید چندان عمده پنداشت؟

اگر چه این مدّعا که امریکا قدرتی در حال افول است را نمی ­توان به سادگی از ذهن دور کرد اما نباید این افول را با فروپاشی این قدرت به مثابه آنچه برای شوروی رخ داد اشتباه گرفت. از سوی دیگر این افول که در دهه های قبل نیز بی سابقه نبوده است حتمی و لابشرط نیست: چه به قرار شواهد جلوگیری از این افول به خصوص در مقابل چین کلان پروژه لااقل چهار رییس جمهور اخیر این کشور – ولو به روش­های کاملاً متفاوت- بوده است.

برای ارزیابی تاثیرات جنگ اوکراین بر معادلات کلان بین­ المللی نیز می ­بایست تاثیراتی را که نقداً بر اطراف مختلف قابل مشاهده است بررسی کرد:

  • به نظر می ­رسد با توجه به دوری از محل حادثه، توان اقتصادی و غیره چین کمترین آسیب را از این جنگ خورده است و تضرر آن منحصر به افزایش قیمت انرژی است که آن هم با توجه به افزایش قیمت محصولات صادراتی این کشور و نیز تخفیف­ های اخذ شده این کشور در خرید نفت تا حد زیادی جبران شده است.
  • کشورهای در حال توسعه که بیشتر مصرف کننده هستند تا تولید کننده، بیش از هر کس متحمل فشار اقتصادی ناشی از افزایش قیمت ­ها شده اند و این مهم از پی رکود ناشی از بحران فراگیری کرونا غلیظ­تر و شدیدتر هم شده است.
  • اروپا را می­ توان بازنده بزرگ این بازی قلمداد کرد: در اثر جنگ اوکراین هم موقعیت امریکا در ناتو و هم فلسفه وجودی این پیمان مجدداً تحکیم شد و هم هژمونی این کشور بر متحدان اروپاییش. ضمن آنکه با اقدام آلمان به تسلیح خود هم سود بزرگ مالی عاید امریکا می ­شود و هم نگرانی ­های درونی اروپا افزایش می ­یابد.
  • روسیه را اما که اینک به نظر می­ رسد در تله­ ی جنگ اوکراین گرفتار آمده است دیگر بازنده بزرگ این جنگ دانست. هم هیمنه نظامی روسیه در اثر ناتوانی در پیشروی کافی در اوکراین ریخته و هم در تصویری کلان­تر حالا این کشور به پروژه امنیتی سازی امریکا تن داده و در این تله افتاده است. حالا تمام معادلات و تمرکز روسیه بر مسائل امنیتی است و بیش از پیش از هر نوع امر توسعه­ ای باز می ­ماند و در مجموع از قافله رقابت راهبردی و به خصوص توسعه­ ای عقب می­ افتد. این معادلات با توجه به مقدمه­ ذکر شده بیشترین کمک را به پروژه جلوگیری از افول امریکا خواهد کرد.
  • اما مهم ترین برنده جنگ اوکراین بی شک ایالات متحده امریکاست: بدون پرداخت هزینه روسیه را به عنوان بازیگری مدعی در ورطه استراتژیک تضعیف کرده و هیمنه ­اش را شکسته است. تنها با حمایت کنترل شده از اوکراین و به هزینه مردم و زیرساخت ­های ایرن کشور بدون ورود مستقیم به منازعه منافع و برنامه­ های خود را پیش می ­برد. هژمونی­اش را بر اروپا و دیگر متحدانش افزایش داده و خود را بیش از پیش در محیط بین ­المللی مطرح کرده است. امریکا از بابت انرژی مستقل است و افزایش قیمت حامل ­های انرژی با توجه به صادرات این کشور می­ تواند به سود آن تمام شود.

بنابراین به نظر می ­رسد دولت بایدن و به خصوص ویلیام برنز رییس سازمان سیا که سابقاً سفیر این کشور در روسیه بوده و به سیاست، زبان و فرهنگ روسی وقوف قابل توجهی دارد با حرکتی مبتکرانه این کشور را در تله ­ای انداخته است که تقریباً تمام رقبا هزینه­ ی آن را پرداخت می­ کنند و این بازی را بیش از همه امریکا جمع می­ کند.

این تله همان است که چین با تمام تحریک ­های امریکا در موضوع تایوان در آن نیفتاده است. سیاست خارجی چین در مقابل رکب­ های ایالات متحده بس زیرکانه تر از روسیه می ­نماید. چه بهتر که این دو واکنش موضوع بررسی ­های تخصصی در آموزش ­ها و پژوهش­ های دانشگاهی در رشته­ های سیاست خارجی و روابط بین­ المللی کشور قرار گیرد تا ریشه هر کدام به تفصیل واکاوی شود.