منتشر شده در روزنامه شرق 4 تیر 1398 -
سفر شینزو آبه به تهران مشخصات و مختصات خاص خود را دارد که به کرات در رسانه های فارسی زبان به آنها پرداخته شده است. اما آنچه در زمینه ی میانجیگری ژاپن و دیگرانی نظیر سوئیس، آلمان، عمان و غیره به نظر می رسد اینکه اساساً میانجی گری امری دولبه است: همان قدر که اصل میانجی گری کشور موثر و مهمی چون ژاپن توانسته امید آفرین بوده - و تاثیر این امید را در بازار ایران در هفته گذشته نیز می توان دید – باید توجه کرد که این موضوع می تواند همزمان به تهدید نیز تبدیل شود:
- نمی توان از نظر خارج داشت که این میانجی(ها) دارای منافع مشابهی در رابطه با ایران و امریکا نیستند: به امریکا از پایین می نگرند و این کشور حتی توان آن را داشته که برای ایشان در عدم اجرای برجام، قطعنامه 2231 و خرید نفت تعیین تکلیف کند. حال آنکه آنچه رابطه ایران را با کشوری مانند ژاپن می سازد نهایتاً یکی سابقه تجاری و مخصوصاً نفتی این دو کشور است که در حال حاضر تا حدی از حیز انتفاع خارج است و دیگری امنیت انرژی و تنگه هرمز که بعید به نظر می رسد تهدیدات ایران در زمینه ی آن جدی گرفته شده باشد.
در نتیجه در فرآیند میانجی گری اگر قرار بر نقشی فراتر از صرف «انتقال پیام» باشد – که هست – رفتار میانجی با دو طرف این مناقشه یکسان نخواهد بود. این موضوع مواضع ایران را سختتر کرده و میانجی را تا حد بیشتری به سمت طرف مقابل یعنی امریکا سوق خواهد داد.
- باید توجه کرد که در موضوع میان ایران و امریکا هدف ایران از مذاکره، برداشته شدن فشار عمدتاً تحریمی است و مقصود امریکا صِرف آغاز مذاکره با ایران برای اهداف انتخاباتی. در این محاسبه علی رغم تمام فشارهایی که به اقتصاد و روابط تجاری ایران وارد آمده عملاً به نظر می رسد تا نقطه ی خاصی این دولت ایالات متحده و شخص ترامپ است که از نظر زمانی در تنگنا قرار دارد و ایران می تواند مقاصد خود را از مذاکره به عنوان پیش شرط آغاز آن طرح نماید که به نظر می رسد تا حدی این کار را کرده است. پس از آن نیز ترامپ البته به دنبال هر نوع توافقی است که بتواند در کوران انتخابات بفروشد و این کار مذاکره با ترامپ را عقلاً می بایست تسهیل کند.
- مساله ی دیگری که توجه به آن تعیین کننده است اینکه از مذاکرات رسانه ای شده بر خلاف تصور عموم انتظار بالایی نباید داشت. چرا که هزینه های داخلی آن خود بار بزرگی را بر مذاکره و اهالی آن تحمیل می کند. البته ناگفته پیداست که مذاکرات محرمانه با شخصیتی مانند ترامپ چندان میسر نیست. چرا که او اساساً به «خبر مذاکره» نیاز دارد تا «هدف مذاکره».
- نکته دیگر آنکه شکست میانجیگری، آن هم وقتی با ابتکار عمل امریکا بوده است، می تواند ایران را از موضع نسبتاً مشروع و محق کنونی خارج کرده و چهره ای تنش طلب و گفتگوناپذیر از آن بسازد و در این صورت فشارهای بین المللی بر سر ایران آوار خواهد شد و فشار فیزیکی ترامپ از پشتیبانی افکار عمومی و فضای جهانی نیز برخوردار خواهد بود. برای اجتناب از چنین پیشامدی، ایران می بایست از پیش گفتگوهای موثر و محتوایی را در سطوح پایین تر با میانجی صورت داده باشد و نیز تصمیم خود را بر پذیرش حداقلی موارد پیشنهادی گرفته باشد. در غیر این صورت اساساً پذیرش میانجیگری و رسانه ای شدن آن نمی باید پذیرفته شود. چرا که ایران برای آغاز مذاکره (که در واقع رساندن ترامپ به مقصود خود است) هم از جهت داخلی و هم مذاکراتی نیازمند دریافت امتیازات ملموس است و نصیحت، تهدید، ارسال پیام و اعلام مواضع از نوعی که وزیر خارجه آلمان هفته گذشته با چهره ای عبوس در تهران انجام داد قفلی را از در مذاکره باز نخواهد کرد.