.
منتشر شده در روزنامه شرق ۷ آبان ۱۳۹۹ -
در آستانه انتخابات پرهیاهوی ایالات متحده امریکا که یا به حضور جنجالی ترین رییس جمهور این کشور خاتمه می دهد و یا آن را برای یک دوره دیگر تداوم می بخشد شرایط در ایران نیز هر روز گرم تر از پیش می شود. در این میانه باید به فاکت هایی چند اشاره کرد تا بتوان تحلیل و تجویزی را از پس آن استخراج نمود:
- واقع امر آن است که ایران از کشورهایی است که از پی به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در امریکا با بیشترین فشارها مواجه شد: تحریم هایی به غایت پررنگ تر و پرفشارتر از دوران اوباما که تقریبا تمام ابعاد عمده اقتصاد و زندگی ایرانیان را شامل شده است. این فشار حداکثری که بعضی از طراحان آن مانند جان بولتون امروز دیگر در تیم حاکم حضور ندارند بیشترین نمود خود را در شاخص های اقتصادی ایران داشته ولی در عین حال به عینه در موضوعات دیگر همچون سلامت و درمان نیز دیده می شوند.
- واقعیت دوم این است که علی رغم بروزهایی که به اجمال ذکر شد، فشار حداکثری به هیچ عنوان به «اهداف تعیین شده» خود حتی نزدیک هم نشده است: نه بحران های فاجعه باری همچون موضوعات پدید آمده در سوابق کشورهایی مانند زیمباوه و ونزوئلا در ایران رخ داد، نه کمبود مواد غذایی و بهداشتی، نه کالاهای اساسی دچار مشکل شد و نه بیش از همه ایران از مواضع برجامی خود عقب نشینی کرده و بر زانوان خود به مذاکره با ترامپ شتافت.
- ضمنا در عین حال که سیاست معطوف به قدرت امریکا اهداف سخت خود را تا حد زیادی به طور یکطرفه ای اجرا می کند اما باید اذعان کرد که در این سال ها برد سیاسی و دیپلماتیک تقریبا همواره با ایران بوده است: از دادگاه لاهه تا شورای امنیت، شکست نشست های ضد ایران در لهستان و بحرین، رای گیری های متعدد شورای امنیت و تمامی موارد لیست بلندبالای سیاسی که همگی به ضرر ایالات متحده تمام شد و در مجموع می توان آن ها را از مهم ترین محورهای در انزوا قرار گرفتن دولت ترامپ در صحنه سیاسی و دیپلماتیک شده است، همگی نشان می دهند که ایران در این زمینه و متناسب با توان سخت اقتصادی و راهبردی خود و نیز نظام قدرت – محور بین الملل در شرایط حاضر توانسته به میزان مورد پذیرشی از منافع خود دفاع کند.
- واقعیت مهم دیگر اصل انتخابات ایالات متحده است و اینکه در هر حال تا امروز ترامپ با توجه به عمده نظرسنجی های معتبر، با فاصله معناداری بازنده انتخابات خواهد بود. گویی که انتقادها و تشکیک های برآمده از تجربیاتی نظیر انتخابات قبلی اساسا مخاطبان را نسبت به این نوع تحلیل ها بدبین کرده اند اما اگر توجه کنیم که اتفاقا آنچه مدعای نظرسنجی ها در سطح ملی بود درست از آب در آمد به این تحلیل می رسیم که بدون سرمایه گذاری بر یکی از نتایج مورد انتظار در واشنگتن، تمام حالت ها ارزش تحلیل به عنوان گزینه محتمل را دارا هستند.
- دیگر آنکه که امروز جهان را به خود آغشته است بیماری کروناست. بیماری همه گیری که هم استهلاک زیادی را به منابع مالی تحمیل می کند و هم به طور غیر مستقیم آسیب جدی به اقتصادهای متوسط و بزرگ جهان زده است: واقعیتی که در گزارش اخیر صندوق بین المللی پول قابل رصد کردن است.
- برخلاف بسیاری از تحلیل های عمدتا سطحی تقریبا می توان مطمئن بود که ایران حتی در بدترین شرایط کوتاه مدت یعنی انتخاب مجدد ترامپ نیز خواهد توانست به حیات یکپارچه خود ادامه دهد. اما اگر سوالی مطرح است مبتنی بر توان و تهدید ایران نخواهد بود بلکه صحبت در این میان بر سر انتخاب ایران است که آیا در محورهای مختلف ملی و حاکمیتی می خواهد به مذاکره روی آورد و یا بر مواضع کنونی خود تاکید نماید: امری که حدس آن لااقل بدون در دست داشتن نظرسنجی های علمی دشوار خواهد بود گویی هر تفکر تلاش می کند گرایش نزدیک به نظر خود را بدیهی معرفی کند.
- اگر بخواهیم از مواضع رسمی و تا حدی شعاری فراتر رویم باید اذعان کنیم که بخشی از موضوع سیاست خارجی و تاثری که از انتخابات امریکا خواهد داشت به علت رقابت ها در سیاست داخلی و از همه مهم تر صحنه انتخابات سال آینده خواهد بود. هر قدر در هنگام حضور ترامپ در کاخ سفید به علت وجود فشارهای همه جانبه و فقدان منابع کافی داوطلبان عرصه قدرت معدود خواهند بود با قوت گرفتن احتمال پیروزی جو بایدن همه بر تعداد داوطلبان انتخابات ۱۴۰۰ افزوده می شود و هم تنش میان جناح های مختلف افزایش می یابد. چرا که از طرفی تحلیل پیروزی دموکرات ها این فرض را به دنبال خود دارد که او بلافاصله و بدون قید و شرط به برجام بر می گردد و اگر هم اینطور نشود احتمالا اراده ای در داخل نظام برای بهره بردن از فرصت حضور او در قدرت به وجود آمده است. بنابراین عمده گرایش های سیاسی و از همه بیشتر منتقدان سنتی و سرسخت برجام با تاختن به آن و نیز دولت روحانی بر آنند که با به دست گرفتن دولت و مساله مذاکره احتمالی از این فرصت به نفع شهرت و کارآمدی خود استفاده نمایند.
در عین حال به نظر می رسد بهتر است به جای حدس زدن و سرمایه گذاری کردن بر نتیجه انتخابات امریکا و نیز اتخاذ زودهنگام یک موضع صلب، دست خود را باز گذاشت و با تهیه برنامه هایی برای حالت های مختلف ابتکار عمل را در حوزه سیاست خارجی به دست گرفت. چرا که در بزنگاه های محتمل امکان بازی سازی را برای ایران فراهم می کند و نیز حتی در صورت پیروزی دموکرات ها می توان رفتار آنها را تا حدی مدیریت کرد. این برنامه و طراحی گزینه های متنوع برای صحنه های مختلف بیش از هر چیز باید در تناسب حرفه ای با مواضع اصولی حاکمیت در سال های گذشته طراحی شود و نیز هدف گذاری خود را به جای رقابت های حوزه سیاست داخلی – یعنی سازوکار در دست گرفتن قدرت، پیروزی در انتخابات به امید اصلاح امور و نهایتا فرصت سوزی در اثر اطاله موضع و آزمون و خطا کردن – تامین منافع ملی در حوزه سیاست خارجی به طور پایداری است که در آینده برای دولت های مختلف اساسا به صرفه نباشد که ایران را در مرکز تنش سیاست خارجی خود قرار دهند. این موضوع البته هم در مقام طراحی و هم اجرا نیازمند استفاده از نخبگان است. به طوری که شاید بدنه اداری سنتی پاسخگوی نیاز پیش رو نباشد و احیانا اقتضا بر آن باشد که به سان آنچه تیم امریکایی در مذاکرات برجام انجام می داد از توان دانشگاهی کشور برای طراحی و اجرای سناریوهای مورد نظر نهادهای ذی ربط بهره برده شود.
بهترین کمکی که نیروهای سیاسی غیر متخصص و غیر کیفی می توانند در چنین بزنگاه هایی به کشور و منافع ملی کنند کناره گرفتن از رقابت های سرسختانه غیرحرفه ای و عدم تحمیل هزینه است. چرا که به جز کسانی که تحصیل و سابقه کارشان در تراز برتر جهان است -با هر گرایش سیاسی- امکان پیروزی برای کشور و دور کردن همیشگی سایه تحریم و تهدید از سر کشور وجود ندارد. حتی همراهان گذشته نیز در صورت مقرر شدن ادامه مسیر با ترکیبی ترمیم شده یا قالبی دیگر بهتر است دست از سهم خواهی سیاسی به صرف توافق نظر برداشته و از ایجاد تنش های غیرلازم خودداری نمایند.
واقعیت این است که ترامپ در سیاست بین المللی یک استثناست. البته این به معنی حسن نیت دیگر سیاستمداران امریکایی نیست. بلکه شکل آزاردهنده و طغیانگر او در مواجهه با معاهدات بین المللی است که موجب مواضع کودکانه ای مانند خروج از برجام شد. ما نیز نباید اجازه دهیم که چنین استثنای نازلی در سیاست امریکا و بین الملل معادلات سیاست داخلی و خارجی ما را در میان مدت و بلند مدت تغییر داده و ما را از اراده و روالی که پیش از به قدرت رسیدن او اتخاذ کرده بودیم خارج کند.
مخلص کلام آنکه علی رغم تمام فشارها ایران در مقاومت خود در مقابل ترامپ تا لحظه کنونی موفق عمل کرده و ترجمه این موفقیت به زبان منافع بلند مدت ملی با پیش بینی و تهیه نسخه های جدی و واقع بینانه برنامه سیاست خارجی فعال، مبتکر و مختار از قبل و برای شرایط مختلف ممکن با اراده نظام و استفاده از توان نخبگانی کشور - به معنای واقعی و به روز در جهان- است.